سوغات و صنایع دستی سرزمین همیشه بهار روایتگر تاریخ ۶۵۰۰ ساله ای است که به عنوان نوبرانه به مسافران هشت بهشت هدیه می شود.
به گزارش
تحلیل ایران چند کیسه پشم تازه چیده شده گوسفندانی که در ییلاقات بسر میبرند، چند کمان، آبپاش، قیچی برای پرداخت دادن، قالب، ترازوی محلی برای وزن کردن پشم و پنجره برای پهن کردن پشم بهاضافه کیسههایی بزرگ و چند رشته طناب، ابزار کارشان است.
معمولاً سیار کار میکنند و کارگاه نمدمالیشان، منزل روستاییانی است که تقاضای درست کردن نمد رادارند و بیشتر این روستاییان را دامدارانی تشکیل میدهند که هنوز تمایل دارند فرش خانههایشان گلیمهای پرنقشونگار
نمد باشد تا قالیهای ماشینی.
نوای نمدمالان در کوچه باغهای مازندران
خروسخوان سحر است که نغمه موسیقایی حلاجان به گوش میرسد و صدای بنگ و بنگ سازشان، فضای محله را پر میکند. تار کمان حلاجیشان بیشتر شبیه تار است، یک چوب کمانی شکل که دو سر آن باسیمی فنر مانند بستهشده
و با هر ضربه دوک هم نغمهسرایی میکند و هم پشمها را از هم میگشاید.
کار پهن کردن پشمها با چارچوب پنجرهای مانند بهپایان میرسد، با آبپاش، آب جوش را روی پشمها میپاشند تا ورم پشمها بخوابد. هر سه حلاج، کیسه را همانند قالی لولهکرده و دور آن را با طنابهای بزرگ،
محکم میبندند و گاهی با پا و گاهی با دست آن را میمالند و از این سر به آن سر اتاق میتابانند.
زیرلب نغمهای را زمزمه میکنند، شبیه ذکر است، خوب که دقت میکنم، نوای «علی مدد یا علی مدد» به گوش میرسد، حالا راز وضو گرفتنشان قبل از شروع کار را درک میکنم. با دستهایشان ضربههای یکدست و هماهنگ
را روی پشم زدهشده فرود میآورند و پیکرهای خمیدهشان را روی نمد لوله شده میتابانند و این ترانه را میخوانند «بهتر ز هزار فرش اطلس نَمَدم…» تا قوت به دستانشان بجهد و ضربهها را محکمتر بکوبند.
میخوانند و ضربه میزنند و در هر ضربه عصاره جان خود را هم بهپای اثری میریزند که میآفرینند و مهیایش میکنند برای آنکه برود در خانهای و پهن شود زیر پای یک پیرزن روستایی یا شاید هم جلوی در ورودی
یکخانه شیک یا ...
استاد ابراهیم علیخانی از اینکه چگونه حلاج و نمدمال شد، سخن میگوید: اولین باری که کار حلاجی را شروع کردم نوجوان ۱۵ سالهای بودم که به همراه پدر و عموهایم این روستا و آن روستا میرفتیم و در هر روستا
چند ماه در منزل دامداران اُطراق میکردیم و شبانهروز به کار حلاجی و نمدمالی میپرداختیم.