«بهرام امیر احمدیان» کارشناس روسیه نوشت: ایران و روسیه دو کشور همسایه هستند و این همسایگی از قرن ١٦ میلادی(دهم هجری )آغاز شد. پیش از آن، بین دو قلمرو فاصله بود. این همسایگی تا سال ١٩٩١ که دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از هم پاشید، برقرار بود. اکنون ما
دو همسایه بدون مرز هستیم و تنها آبهای دریای خزر ما را بههم پیوند میدهد.
این همسایگی تاریخی فراز و نشیبهایی داشته است. ازآنجا که ما با روسها همسایه بودیم، برخی بده بستانهای کالایی، فرهنگی و رفتاری نیز داشتهایم. آنها تزار داشتند و ما شاه؛ آنها رعیت داشتند و ما نیز؛ شاهزادگان و درباریان همهکاره آنجا بودند و در اینجا نیز. با
این ساختار جامعه و حکومت، فرهنگ نیز میتوانست چیزهایی برای مبادله داشته باشد. بیشترین ادبیات خارجی ترجمهشده به فارسی، ادبیات روسی بود. ما خیلی از بزرگان علم، ادب و فرهنگ روس را میشناسیم. آنها نقش بزرگی در شناخت تاریخ و باستانشناسی ایرانزمین داشتهاند.با
مروری کوتاه بر روابط ایران و روسیه در قرن بیستم و بدون درنظرگرفتن سابقه تاریخی دو کشور که اغلب موجب تأسف و نگاه منفی مردم ایران به روسیه است، میتوان دریافت که نسل کنونی و یکی، دو نسل گذشته ایرانی، نگاهی توأم با سوءظن به دوستی با روسیه و بهویژه شوروی داشتهاند.
در جنگ جهانی دوم، شوروی بخشی از سرزمین ایران را در اشغال خود داشت و استالین قصد داشت ولایت تاریخی آذربایجان را از ایران جدا و به قلمرو آذربایجان شوروی ضمیمه کند که با فشارهای ایالات متحده و تهدید اتمی، ناگزیر آن را تخلیه کرد. ایران در دریای خزر از سوی روسیه
تحت فشار بوده است؛ حال آنکه تا قبل از ظهور رومانفها در روسیه و پیشروی روسیه به سمت جنوب و اشغال خانات قازان و خانات حاجیطرخان (آستاراخان) در نزدیکی ساحل شمالی خزر در دو سوی رود ولگا در سال ١٥٥٢ میلادی که روسیه با ایران در شمال دریای خزر همسایه شد، دریای
خزر دریایی ایرانی بود.
با وجود آنکه پس از نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر در مهر سال ١٣٨٦ در تهران، بر اساس اعلامیه صادره از سوی سران، مقرر شد دریای خزر دریایی غیرنظامی باشد، پوتین به محض بازگشت در آستاراخان و ساحل شمالی دریای خزر مانور نظامی برگزار کرد. حتی در زمان مبارزه با تروریسم
در سوریه نیز از این دریا بهرهبرداری نظامی کرده و این دریا را به دریایی نظامی تبدیل کرده است. ایران در برقراری روابط با آسیای مرکزی و قفقاز با روشهای بازدارنده روسیه روبهرو بوده است؛ درحالیکه روسیه در برابر چین نمیتوانسته و در برابر ترکیه نخواسته است ممانعتی
ایجاد کند. حال آنکه این قلمروها مورد توجه مردم ایران بوده و بخشی از قلمرو فرهنگی و تاریخی ایران بهشمار میروند.
روسیه سیطره سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوره شوروی خود را در منطقه هنوز تا حدودی (بهجز در گرجستان) حفظ کرده است و امنیت خود را در چارچوب قلمرو شوروی سابق تعریف میکند و برخورد نظامی با گرجستان و اوکراین، در این راستا ارزیابی میشود.در زمان تعهد برای تحویل سامانه
دفاع موشکی اس٣٠٠، چندینبار ژنرالهای روس از حمله نظامی آمریکا به ایران خبر داده و تاریخ احتمالی حمله نظامی را اعلام میکردند؛ درعینحال موشکهای اس٣٠٠ را تحویل نمیدادند. روسها سالها با کارت ایران با غرب بازی کردهاند و باز هم اگر منافع آنها ایجاب کند،
این کار را خواهند کرد. در زمانی که ایران با روسها برای ساخت نیروگاه هستهای هزارمگاواتی بوشهر قرارداد امضا کرد، تاریخ تحویل نیروگاه معین بود. در آن سالی که قرار بود این نیروگاه به بهرهبرداری برسد، حداکثر ظرفیت تولید برق ایران ٣٢ هزار مگاوات بود.
به بیانی دیگر، برق نیروگاه هستهای یکسیودوم ظرفیت تولیدی ما را تشکیل میداد؛ درحالیکه پس از بدقولیهای بسیار که اغلب سیاسی و کارشکنی و مماشات با غرب بود (روسیه بارها با کارت ایران با آمریکا و غرب بازی میکرد و ایران با شدیدترین تحریمها مواجه بود)، هنگامیکه
نیروگاه وارد مدار شد، ظرفیت تولید برق ایران با همت مهندسان ایرانی و کارکنان بخش نیرو به ٧٢ هزار مگاوات رسیده بود؛ یعنی اکنون تنها یکهفتادودوم برق ایران را تأمین میکند که رقم خیلی مهمی نیست. مهندسان ایرانی اکنون نیروگاههای حرارتی در کشور احداث کرده و میکنند
که هرکدام به اندازه دو برابر نیروگاه هستهای بوشهر برق تولید میکند.
**تحول کمّی و کیفی روابط ایران و روسیه
بنا بر اظهارات سفیر ایران در روسیه در آذر ١٣٩٦، انتظار میرود حجم مبادلات اقتصادی ایران و روسیه در سالهای آینده به 10 میلیارد دلار برسد. با توجه به تحول و دگرگونی کیفی و محتوای روابط ایران و روسیه در سالهای اخیر، افزایش سطح و تعداد تبادلات هیئتهای دو کشور
در حوزههای مختلف، میتواند نمونهای از این توسعه روابط باشد.در شرایط کنونی، هر دو طرف در حجم و سطحی بالاتر به کشورهای یکدیگر تردد میکنند. سه سفر رئیسجمهوری اسلامی ایران و دو سفر رئیسجمهور روسیه به جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته و ١٠ دیدار رؤسایجمهور
دو کشور در چهار سال گذشته، بیانگر همین واقعیت است. دیگر خصوصیت روابط ایران و روسیه، فعالبودن همه بخشهای آن است که این امر این روابط را از روابط موجود بین دیگر کشورها متمایز میکند.
تشدید تقابل بین روسیه و غرب و گردش نگاه روسیه به شرق و جنوب نیز یکی دیگر از عوامل توسعه روابط این کشور با ایران است. فعالشدن کریدور شمال-جنوب و دو نشست سهجانبه در یک سال اخیر بین دو کشور نیز نکتهای حائز اهمیت است.برای اولینبار در تاریخ، رؤسایجمهور دو کشور
به صورت مستقیم پیگیر روند توسعه روابط هستند و موضوعات مختلف تحتنظر مستقیم آنها حلوفصل میشود. مبادلات تجاری دو کشور در سال گذشته 70 درصد نسبت به سال مشابه قبل رشد داشته است. در ششماهه اول سال ١٣٩٦، میزان صادرات ایران به روسیه ٣٨ درصد رشد داشته است و قطعا
حجم مبادلات تا آخر سال نسبت به سال گذشته باز هم رشد خواهد داشت. ایران انتظار دارد میزان این مبادلات به سطح 10 میلیارد دلار در سال برسد که با توجه به اقدامات انجامشده بهویژه در حوزههای انرژی، امید میرود این رقم در سالهای آینده محقق شود.
از دیگر حوزههای روابط فیمابین میتوان از گردشگری نام برد. تعداد توریستهای دو کشور از ١٠ هزار گردشگر در سال، به نزدیک صدهزار گردشگر در سال رسیده است که البته میزان بهرهمندی کشورها در این زمینه به ظرفیت و زیرساختهای هر کشور بستگی دارد.در حوزه دانشگاهی برای
اولینبار اتحادیه همکاریهای دانشگاهی متشکل از رؤسای 14،13 دانشگاه برتر دو کشور تشکیل شد که سومین نشست آنها نیز بهتازگی در مسکو برگزار شد. کمیته همکاریهای علمی و فناوری دو کشور نیز به ریاست معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری ایران و معاون نخستوزیر روسیه تشکیل
شده است و در آینده نزدیک نیز باید سند همکاریهای دانشجویی بین وزارتخانههای علوم دو کشور به امضا برسد.رئیسجمهور روسیه رضایت خود را از توسعه روابط ازجمله در حوزه اقتصادی اعلام کرده است. با وجود اینکه به دلیل افت قیمت نفت، حجم روابط اقتصادی روسیه با کشورهای
مختلف کاهش داشته است، حجم این روابط با ایران در حال رشد است. دیدارهای چهار سال اخیر رؤسایجمهور ایران و روسیه بسیار تأثیرگذار بوده است.
در چهار سال گذشته، آقایان روحانی و پوتین ١٢بار با یکدیگر ملاقات کردهاند که این دیدارها بر گسترش همکاریهای فیمابین در تمام زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... بسیار تأثیرگذار بوده است. همچنین برگزاری نشست سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه در شهر سوچی در راستای
ایجاد ثبات در منطقه و جهان بسیار پراهمیت ارزیابی میشود.
** روسیه در خاورمیانه
روسیه علاقه زیادی به حضور در خاورمیانه دارد که با نزدیکی روسیه به ایران، قلمرو ایران و نفوذ ایران در خاورمیانه میتواند تسهیلکننده این حضور باشد. روسیه روزانه چهار میلیون دلار در عملیات نظامی در سوریه هزینه کرده است. پایگاه نظامی روسیه در بندر طرطوس، تنها
پایگاه نظامی روسیه در ماورای بحار است. حضور نظامی روسیه در سوریه، به دلیل اهمیت این پایگاه نظامی در شرق دریای مدیترانه است. ارزش استراتژیک این بندر برای روسیه به اندازه بندر سواستوپل در شبهجزیره کریمه است که روسیه برای تصاحب آن، هزینه بسیاری کرده و خواهد
کرد. پس از موفقیت روسیه در مبارزه با داعش در سوریه و اخراج آنها و اعلام پیروزی در دسامبر ٢٠١٧، روسیه این پایگاه را به مدت ٤٩ سال اجاره و با تمدید ٢٥ساله پس از پایان اجاره، از سوریه اجاره کرده است. زبان روسی هم به زبان دوم سوریه تبدیل شده است که در مؤسسات آموزشی
تدریس خواهد شد.
در جهان گسترده سیاست خارجی مسکو، خاورمیانه بهطور کلی پس از ایالات متحده، اروپا، چین و آسیا قرار دارد. کرملین دوباره روسیه را به عنوان یک قدرت بزرگ در مقیاس جهانی میبیند و تحت این عنوان، نمیتواند منطقهای از لحاظ جغرافیایی نزدیک و غنی از هیدروکربنها و جامعهای
بیثبات از دیدگاه سیاسی و اجتماعی به عنوان خاورمیانه را نادیده بگیرد. خروج مسکو از خاورمیانه در زمان ریاستجمهوری میخائیل گورباچف در آغاز جنگ اول خلیجفارس، موجب کاهش جایگاه ابرقدرتی اتحاد جماهیر شوروی شد. ظهور دوباره روسیه به عنوان یک بازیگر در صحنه خاورمیانه
تحت ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین، با هدف احیای موقعیت این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ در خارج از چارچوب اتحاد جماهیر شوروی سابق است.با آغاز مداخله نظامی در سوریه در سال ٢٠١٥ و تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده و روسیه همراه با آن، خاورمیانه به عرصه آزمونی کلیدی
برای تلاش روسیه در بازگشت به صحنه جهانی تبدیل شده است. که هدف از آن سرپوشگذاشتن بر هدف کلی پوتین در خاورمیانه برای ثبات وضعیت روسیه و نقش آن به عنوان یک قدرت بزرگ بیرونی، در یکی از ناامنترین مناطق جهان است.
** روسیه در قالب ابرقدرت جهانی
برای ایفای این نقش، لازم است اسباب آن فراهم آید. به همین دلیل روسیه هم از نظر نرمافزاری و هم سختافزاری نیازمند آمادهسازی این فضاست. قدرت نرم روسیه در برابر قدرت نرم غرب بسیار ضعیفتر است؛ مگر در زمینههای کاربرد دولتی و امنیتی ازجمله حملههای سایبری و مانند
آن. قدرت نرم روسیه علاوه بر زیرساختهای فضای مجازی و سایبری، شامل رسانههای همگانیای است که شامل شبکههای تلویزیونی، روزنامهها، نشریات، نمایندگیهای فرهنگی، سینما و تئاتر است. شبکههای تصویری، صوتی و سایتهای اینترنتی نیاز به زبان متعارف و بینالمللی و قابلفهم
دیگر مللی دارد که زبان آنها روسی نیست. این زبان عمدتا انگلیسی است که روسیه در آن ضعفی بنیادی دارد. روسیه در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای درخور توجهی در این زمینه داشته است؛ ازجمله شبکه تلویزیون ماهوارهای انگلیسیRT (Russia Today)و نسخه عربی آن «روسیاالیوم».
نکته مهم در عرصه بینالملل، قدرت اقتصادیای است که بتواند بر قدرتهای اقتصادی رقیب، تفوق یابد یا در راستای همکاری با آنها گام بردارد و این زمانی ممکن است که از سوی همسایگان پذیرفته شده باشد.
در شرایط کنونی که روسیه با همسایگان خود ازجمله جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی مانند گرجستان، اوکراین و همچنین اتحادیه اروپا درگیری دارد، امکان ایفای آن نقش با دشواری و موانع روبهرو است. هنوز برخی از ملتها نسبت به روسیه با سوءظن مینگرند و بهویژه در کشورهای
اروپای شرقی، روسیه چهره مثبتی ندارد. در شرق آسیا، ژاپن هنوز قرارداد صلح با روسیه امضا نکرده و در قبال اشغال جزایر کوریل شمالی، به روسیه ادعای ارضی دارد. کشورهای عربی خاورمیانه مخالف دولت کنونی سوریه، آقای بشار اسد که روسیه از او حمایت میکند نیز با روسیه در
تضادند.
یکی از عوامل فروپاشی شوروی را میتوان ورود شوروی به مسابقه تسلیحاتی بهشمار آورد که چندان در رسانهها به آن توجه نمیشود. فریدمن، برنده جایزه نوبل، در کتاب «آزادی انتخاب» پیشبینی کرده بود در دهه ٨٠ شوروی و بلوک شرق سقوط خواهد کرد. غرب در سالهای اخیر روسیه
را به مسابقه تسلیحاتی کشانده است.
تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال ٢٠١٦، ١٨ هزار میلیارد دلار و روسیه هزارو ٢٣٠ میلیارد دلار بوده است. هزینه نظامی آمریکا ٧٠٠ میلیارد دلار و روسیه ٧٠ میلیارد دلار. به سخنی دیگر، اگر روسیه بخواهد با غرب (ناتو) درگیر شود، باید بداند اگر فقط در رویارویی با آمریکا
(و نه همه اروپا) به مسابقه تسلیحاتی وارد شود، بیش از نیمی از کل تولید ناخالص داخلی خود را باید به تسلیحات اختصاص دهد؛ درحالیکه سهم بودجه نظامی آمریکا که چندینبرابر از نظر نیروهای نظامی و توان نظامی روسیه است، تنها کمتر از چهار درصد تولید ناخالص داخلی این
کشور است. در صورت تخصیص بودجه نظامی توانمند برای مسابقه تسلیحاتی، روسیه در بخشهای دیگر اقتصاد در بودجههای جاری و عمرانی خود برای اجرای برنامه و ارائه خدمات عمومی ازجمله بهداشت، درمان، آموزش و عمران، ناتوان خواهد شد که به دنبال آن نارضایتی عمومی ایجاد میشود.
هرچند دولت مقتدر روسیه با فضای بستهای که ایجاد کرده، ممکن است چندین سال از انفجار نارضایتیهای جامعه جلوگیری کند و نیروهای ملی کماکان در دولت و پارلمان از آن حمایت کنند، ولی ناگزیر روزی سرنوشتی مانند شوروی موجب ازهمگسیختی آن خواهد شد و غرب روسیه را به دست
خود روسیه ناتوان خواهد کرد.
اکنون روسیه میخواهد جای خالی آمریکای دوره ترامپ را در خاورمیانه بگیرد، آنها هم روسیه را وادار میکنند به اوکراین حمله کند، کریمه را اشغال کند، آبخازیا را اشغال کند و در تاجیکستان نیرو و پایگاه داشته باشد و در سوریه مداخله نظامی کند. همان بلایی که بر سر شوروی
آمد. دیگر جوانان حزب کمونیست (کامسامول) و ساختار نظامی و نیروی زمینی و تانک، ارتش پیادهنظام و این تسلیحات پیچیده نمیتوانند یک کشور را در زمره کشورهای پیشرفته قرار دهند. تا زمانی که این معادله حل نشده است، روسیه یک کشور توسعهیافته نخواهد شد. در خاورمیانه
بسیاری از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، علمی، صنایع، سلاح، ارتش و... آمریکایی است. با بیرونآمدن آمریکا از منطقه، روسیه توان جایگزینی ندارد. نگارنده خود در سیبری، اورال، منطقه ولگا و قفقاز شمالی روسیه و اطراف مسکو، آستراخان، ولگاگراد و مناطقی را دیدهام
که سطح زندگی پایینتر از کشورهای جهان سوم است. متأسفانه هنگامی که سخن از روسیه میشود، همه مسکو و سنتپترزبورگ را میبینند. این خوشباوری زیانآور است.
** موانع توسعه روابط ایران با روسیه
نبود اعتماد؛ اصولا بر اساس یک پسزمینه تاریخی در اذهان عمومی ایرانیان، آنها به روسها بدبین هستند و بر این باورند که روسیه در رابطه با ایران، بیشتر به دنبال تأمین منافع حداکثری خود است و یک روسیه قدرتمند در همسایگی ایران، امکان شکلگیری یک ایران قدرتمند را
نمیدهد. ایرانیان اغلب میپندارند که یکی از عوامل اصلی تطویل تنش در روابط بین ایران و غرب، بهویژه ایالات متحده آمریکا، روسیه بوده که با کارت ایران در صحنه روابط بینالملل بازی کرده است. این فضا امکان رشد اقتصادی را از ایران سلب کرده است و رأی مثبت فدراسیون
روسیه به همه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم اقتصادی ایران، در این راستا ارزیابی میشود.
بخش گاز؛: مقام معظم رهبری در فرمایشهای خود چند ماه پیش از آغاز مذاکرات رسمی ایران با گروه ١+٥ درباره پرونده هستهای، اظهار داشتند که اروپا در این مذاکرات کاری نکند که ما آنها را تحریم گازی کنیم. اکنون ایران از نظر ذخایر اثباتشده گازی مقام اول جهان را دارد
و از روسیه پیشی گرفته است. این به آن معنی است که در آینده اروپا با روسیه بر سر مسئله واردات گاز با تنش بیشتری مواجه خواهد شد و اروپا در پی یافتن منابع جدید گاز است و این به نفع ایران خواهد بود. بنابراین افق آینده صادرات گازی، ایران- اروپا خواهد بود. روسیه
نیک میداند حضور ایران در بازار گاز اروپا باعث تضعیف موقعیت و جایگاه روسیه در اروپا خواهد بود. به همین دلیل روسیه یکی از تهدیدات دسترسی ایران به اروپاست. تشویق ایران به صادرات گاز به سمت شرق و حتی اعلام آمادگی گاسپروم در خط لوله صلح در این راستا ارزیابی میشود.
بنابراین روسیه رقیب و تهدیدی جدی در بازار گاز ایران خواهد بود.
بخش بازرگانی و مبادله کالا؛ روسیه با اتحادیه اروپا در تنش است و برای یافتن بازار جدید روابط خود را با ایران بهبود بخشیده است. فعالان اقتصادی ایران در بخش بازرگانی اطمینانی بر این ندارند که در صورت برقراری روابط گسترده با روسیه در شرایط کنونی و ازدستدادن بازارهای
سنتی خود، آیا پس از برقراری روابط دوباره با اروپا و بهبود شرایط، روسیه کماکان روابط خود را با بخش اقتصادی و بازرگانی ایران ادامه خواهد داد؟ این چالش و تهدیدی جدی برای فعالان اقتصادی است.