به گزارش تحلیل ایران مدل اقتصادی که چین و ژاپن را به توسعه رساند و کره و سنگاپور را پیشرفته کرد. مدل های اقتصادی مهمی در دنیا شکل گرفت اما الگویی که توانست به طور عملیاتی کشورها را توسعهمند کند کمتر وجود داشته است.
برخی از اقتصاددادنان به اقتصاد آزاد یا همان لیبرالی اعتقاد داشتند و عنوان میکردند که بازار آزاد عاقبت خود را تنظیم میکند. اما در برخی از کشورها به دخالت دولت در اقتصاد اعتقاد داشتند. اما الگوی سومی در این میان وجود دارد که برخی از کشورها بر اساس این الگو
عمل کردند و حالا به غولهای اقتصادی دنیا تبدیل شدهاند و متعاقب آن کشورهایی برای رسیدن به توسعه این الگو را انتخاب کردهاند.
نام این الگوی اقتصادی «دولت توسعه هوشمند یا دولت توسعهگرا» است. دولت در این خصوص راهبری اقتصادی را در دست گرفته و راه را برای شرکتهای تولیدی هموار میکند.
از این روست که ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم که گرفتار مشکلات عظیمی بود توانست خود را از میان خاکستر جنگ احیا کند. چین که اقتصادی روستایی داشت با ساخت شهرکهای صنعتی بزرگ و استفاده از نیروی انسانی خود به توسعه رسید. سنگاپور با یک دولت هدایتگر و قانونمند به
یکی از کشورهای توسعه یافته اسیایی رسید.
در همین زمینه کشورهایی مثل ترکیه نیز سعی کردند از این الگو استفاده کنند و جالب است که بدانید کشورهایی مانند عربستان و امارات نیز تا حدودی این الگو را برای توسعه انتخاب کردهاند. عربستان حالا برای رسیدن به توسعه به چین نزدیک شده است تا ساختارهای اقتصادی خود
را بتواند ترمیم و پیشرفته سازد.
دولت توسعهگرا بر خلاف نظریه بازار آزاد یا لبیرالی میگوید که نباید بازار را به حال خود رها کرد بلکه باید با برنامهریزی دقیق بازار را هدایت کرد. البته دولت در این عرصه نقش لیدر و نه رقیب بخش خصوصی را ایفا میکند. ژاپن با استفاده از همین مدل به قدرت اقتصادی
جهانی رسید. البته در این راستا نقش کلیدی اقتصادی را وزارت تجارت بین الملل در این کشور ایفا کرد. درواقع دولت توسعه گرا دو نه بزرگ یکی به بازار لیبرالی بیحساب و دیگری به دولت مداخلهگر ناکارآمد میگوید.
در این خصوص باید نهادهای اقتصادی کارآمد، شفاف و جدی به وجود بیاید. در این خصوص دولتها خیلی سریع اقدام به ترمیم سیستم بروکراسی اداری کند و تنبل کردند و با ایجاد نهادهای قوی خود را وارد چرخه پیشرفت جهانی کردند. بر همین اساس اگر دولت باهوش نباشد این هدایتگری
تبدیل به یک فاجعه اداری میشود.
موضوع مهم این است که این الگو در تضاد با اقتصاد لیبرالی عمل کرد و جواب داد و از همه بزرگتر پاسخی به افرادی داد که فقط مدل لیبرالی غربی را باعث توسعه میدانستند. هرچند که باید گفت که مدل توسعه شرقی دولتهای توسعه گرا موفقیت بیشتر و پایدارتری داشته است؛ چراکه
این موفقیتها با استعمار و غارت منابع دیگر کشورها به وجود نیامده است.
در همین روزها که «دونالد ترامپ» برای گرفتن پول کشورهای عربی به خاورمیانه سفر کرد یک جمله کلیدی درباره اروپا گفت. رئیس جمهور آمریکا عنوان کرد که اروپا مرده است. این جمله اغراق آمیز بود اما واقعیتی تلخ در خصوص اقتصاد اروپا در آن نهفته است. با جنگ اوکراین و
تحریم خود خواسته کشورهایی مانند آلمان که دیگر انرژی ارزان از روسیه دریافت نمیکنند، ورشکستگی اقتصادی اروپا عینیت یافت.
این در شرایطی است که کشورهای آسیایی مانند چین با یک برنامهریزی سازمان یافته و عملیاتی توانستند خود را احیا کنند تا جایی که حالا آمریکا به خوبی میداند که این کشور هر روز در حال رشد است و نگرانی شدیدی از آینده با غول اقتصادی جهان یعنی چین دارد.
چین سعی کرد که با ساخت شهرکهای صنعتی بزرگ و حمایت از این کشورها خود را در حوزه اقتصادی مطرح کند. با کارگاهها و کالاهای کوچک شروع کرد و صنایع کوچک را بعدها به صنایع بزرگ با نیروی کار حرفهای تبدیل کرد. این نسخه از دهه 60 و 80 میلادی توسط ژاپن اجرا شد. سپس
کره جنوبی با برندسازی از شرکتهای خود توانست با همین مدل اقتصادی تا دهه 90 خود را به عنوان یک کشور پیشرفته اقتصادی به دنیا نمایان کند. در همین هنگام چین با همین مدل وارد گود شد از دهه 80 شروع کرد و تا به امروز توانسته موفقیتهای چشمگیری کسب کند. سنگاپور، ویتنام،
تایوان نیز بر همین اساس عمل کردند.
وجه مشترک همه این کشورها دولت قوی و برنامهریز، سیستم اداری و نهادهای چابک و هوشمند، هماهنگ با منافع ملی، استفاده از وزارتخانه تجارت بینالملل و بازاریابی جهانی و بازارسازی بینالمللی، آموزش گسترده و استفاده از نیروی کار حرفهای و تمرکز بر آموزش صنعتی، مهندسی،
فنی و علمی بوده است.