نهادی برای کمک یا بازوی نفوذ نرم آلمان؟

    •••••  ﺳﻪشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴ — ۱۰:۱۱ کد مطلب : 180965/a   

به گزارش تحلیل ایران آژانس همکاری‌های بین‌المللی آلمان (GIZ) بازوی کمک‌های توسعه‌ای آلمان، با فعالیت در بیش از ۱۲۰ کشور، پروژه‌هایی در راستای توسعه پایدار اجرا می‌کند، اما به نظر می‌رسد که این اقدامات صرفاً همکاری فنی نیست و در حقیقت ابزاری برای نفوذ نرم آلمان است. منتقدان معتقدند تصمیم‌گیری‌های متمرکز در برلین و ترویج ارزش‌های غربی GIZ را به مجرایی برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی آلمان تبدیل کرده است.

آژانس همکاری‌های «GIZ»؛ نهادی برای کمک یا بازوی نفوذ نرم آلمان؟

مقدمه

انجمن آلمان برای همکاری‌های بین‌المللی (GIZ) بازوی اصلی اجرای سیاست‌های توسعه‌ای دولت آلمان در کشورهای جنوب جهانی است. این نهاد که در بیش از ۱۲۰ کشور فعالیت دارد، مسئول اجرای بخش عمده‌ای از همکاری‌های فنی آلمان است و نقش محوری در برنامه‌ریزی و اجرای پروژه‌های توسعه‌ای از آموزش‌های فنی و حرفه‌ای گرفته تا کمک به دولت‌ها در مدیریت بحران‌ها ایفا می‌کند.

آژانس همکاری‌های «GIZ»؛ نهادی برای کمک یا بازوی نفوذ نرم آلمان؟

GIZ به وزارت فدرال همکاری اقتصادی و توسعه آلمان (BMZ) وابسته است و اغلب در هماهنگی با نهادهایی چون بانک توسعه KfW فعالیت می‌کند. طبق اعلام رسمی، هدف این سازمان «تقویت ظرفیت‌ها، توسعه پایدار، و بهبود حکمرانی» در کشورهای شریک عنوان می‌شود.

در سال ۲۰۲۳، سازمان همکاری بین‌المللی آلمان (GIZ)، مجموعاً موفق به جذب تقریباً ۴ میلیارد یورو منابع مالی شد. بخش عمده این منابع، معادل ۳.۷ میلیارد یورو از طریق سفارشات وزارتخانه‌های فدرال آلمان و دیگر نهادهای دولتی این کشور تأمین شد. علاوه بر این، ۲۴۷ میلیون یورو نیز از سوی سازمان‌های بین‌المللی، شامل کشورهای صنعتی، بازارهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه، سفارش و تأمین مالی شد. GIZ همکاری نزدیکی با بانک توسعه دولتی آلمان (KfW) دارد؛ در حالی که GIZ متمرکز بر پروژه‌های "همکاری فنی" (توسعه ظرفیت) از جانب وزارت همکاری اقتصادی و توسعه فدرال آلمان (BMZ) است، KfW مسئولیت پروژه‌های "همکاری مالی" BMZ را بر عهده دارد.

تامین کنندگان اصلی و تنوع منابع مالی:

وزارت همکاری اقتصادی و توسعه فدرال آلمان (BMZ) بزرگترین تامین کننده منابع مالی GIZ به شمار می‌رود و در سال ۲۰۲۳، حدود ۳.۳ میلیارد یورو از کل گردش مالی این سازمان را به خود اختصاص داده بود. افزون بر این، ۴۲۰ میلیون یورو دیگر از سفارشات سایر نهادهای دولتی آلمان، از جمله وزارت محیط زیست فدرال و وزارت امور خارجه فدرال، به دست آمد. GIZ همچنین در سطح ایالت‌های آلمان نیز فعال است.

همکاری‌های بین‌المللی و بخش خصوصی:

دامنه فعالیت‌های GIZ فراتر از مرزهای آلمان است. این سازمان برای نهادهای بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا و سازمان‌های مختلف سازمان ملل متحد نیز پروژه اجرا می‌کند. حتی دولت‌های ملی از سراسر جهان نیز مستقیماً به GIZ سفارش خدمات می‌دهند؛ به عنوان نمونه از سال ۲۰۱۱ GIZ به نمایندگی از دولت کاستاریکا، مقامات محلی این کشور را در بهبود زیرساخت‌های جاده‌ای یاری رسانده است. شرکت‌های خصوصی و بنیادها نیز از جمله نهادهایی هستند که از خدمات GIZ بهره می‌برند.

وجهه رسمی: همکاری فنی یا شراکت برابر؟

بر اساس گزارشOECD، آلمان از طریق GIZ و دیگر نهادهای توسعه‌ای‌اش پروژه‌هایی را در زمینه آموزش، بهداشت، کشاورزی، تغییر اقلیم و دیجیتالی‌سازی در کشورهای آفریقایی، غرب آسیا و آسیای جنوبی و جنوب‌شرقی پیاده‌سازی می‌کند.

این فعالیت‌ها در ظاهر به دنبال اهدافی مانند دستیابی به توسعه پایدار هستند، اما پرسش مهم این است که آیا طراحی و اجرای این برنامه‌ها بر اساس خواست کشور میزبان صورت می‌گیرد یا بر مبنای منافع راهبردی دولت آلمان؟

 

پشت پرده: توسعه به‌نفع چه کسی؟

طبق گزارش OECD، تصمیم‌گیری درباره نوع پروژه‌ها و بودجه آن‌ها عمدتاً در برلین و از سوی BMZ صورت می‌گیرد و بازیگران محلی، حتی کارکنان ملی، سهم اندکی در این فرایند دارند .[۱] این تمرکزگرایی باعث شده بسیاری از پروژه‌ها با اولویت‌ها و زمینه‌های فرهنگی و دینی کشورهای میزبان هم‌راستا نباشند.

 

همین فاصله میان مرکز تصمیم‌گیری و محل اجرای پروژه‌ها، زمینه را برای تفسیرهای انتقادی فراهم کرده است. از منظر نظریه قدرت نرم (Soft Power) ، آن‌گونه که جوزف نای مطرح می‌کند، ابزارهایی مانند کمک توسعه‌ای، آموزش، فرهنگ و رسانه در اختیار کشورها قرار دارند تا بدون استفاده از زور نظامی، «دیگران را وادار کنند آنچه ما می‌خواهیم، خودشان بخواهند.

 

با این نگاه GIZ نه فقط یک نهاد توسعه‌ای، بلکه مجرایی برای «نفوذ نرم» آلمان در ساختار دولتی کشورهای در حال توسعه است.

مهندسی فرهنگی؛ ارزش یا ترویج؟

GIZ در بسیاری از برنامه‌های خود، مانند آموزش جنسیت، محیط زیست یا حکمرانی، مفاهیمی را پیگیری می‌کند که منشأ آن‌ها در تجربه غربی از توسعه و مدرنیته است. این در حالی است که زمینه‌های فرهنگی، دینی و اجتماعی در کشورهای میزبان متنوع‌اند و گاه با این مفاهیم در تعارض هستند.

این وضعیت از منظر انتقادهای پساساختارگرا نیز قابل بررسی است. به‌ویژه آرتور اسکوباردر اثر معروف خود، توسعه را به‌عنوان «روایتی غربی برای نظم‌بخشی به جهان جنوب» تحلیل می‌کند. او معتقد است که توسعه نه فرایندی بی‌طرف، بلکه «روشی برای بازتعریف جوامع غیرغربی مطابق با تصورات و نیازهای غرب» است. با در نظر گرفتن این تحلیل، می‌توان گفت که پروژه‌های GIZ گاه نقش «بازآفرینی فرهنگی و نهادی» ایفا می‌کنند، نه صرفاً پشتیبانی تکنیکی.

اقتصاد، بازارسازی و منافع آلمان

پروژه‌های همکاری فنی GIZ به‌ویژه در حوزه آموزش فنی، زیرساخت و اصلاحات اقتصادی، اغلب فرصت‌هایی برای شرکت‌های آلمانی فراهم می‌کنند. بر اساس گزارش OECD، بسیاری از این برنامه‌ها در تعامل با نهادهای اقتصادی و تجاری آلمان طراحی می‌شوند، و این هم‌پوشانی بین توسعه و تجارت، احتمال استفاده ابزاری از کمک توسعه‌ای برای باز کردن بازارهای جدید را افزایش می‌دهد.

رقابت جهانی و جهت‌گیری سیاسی پروژه‌ها

GIZ در کشورهایی چون مالی، نیجر، افغانستان، اوکراین و اتیوپی فعال است؛ کشورهایی که از نظر ژئوپلیتیکی نیز در اولویت قدرت‌های بزرگ هستند. در چنین زمینه‌هایی، پروژه‌های توسعه‌ای به ناچار در رقابت قدرت‌ها وارد می‌شوند و نهادهایی مانند GIZ در موقعیتی قرار می‌گیرند که خواسته یا ناخواسته، در «بازسازی نظم سیاسی و نهادی کشور میزبان» ایفای نقش می‌کنند.

جمع‌بندی: توسعه یا سلطه نرم؟

GIZ به‌عنوان بازوی رسمی کمک‌های توسعه‌ای آلمان، هم‌زمان چند نقش ایفا می‌کند: شریک فنی، مجری سیاست خارجی، ابزار نفوذ ارزشی و تسهیل‌گر اقتصادی. این ترکیب پیچیده، باعث می‌شود تحلیل آن فقط بر پایه اعلامیه‌های رسمی کفایت نکند. استفاده از نظریه‌هایی مانند قدرت نرم و نقد توسعه‌گرایی، نشان می‌دهد که توسعه، در بسیاری موارد، شک