ازدحام میلیونی زائران اربعین در کربلا

    •••••  پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ — ۰۸:۵۲ کد مطلب : 183224/a   
به گزارش تحلیل ایران ساعت اینجا نزدیک به اذان صبح به وقت کربلا است اما این شهر آن هم یک شب مانده به شب اربعین به وقت عراق، بیدارتر از همیشه است. در کوچه‌ها و خیابان‌ها موجی از جمعیت جاری است. نه از آن موج‌هایی که با آمدن‌شان ترس به دل می‌افتد، اتفاقا برعکس از آن موج‌های پر از اشک و عشق که هر ضربان‌شان به نام «حسین» گره خورده است.از میدان‌های کوچک اطراف گرفته تا صحن‌های وسیع همه جا پر است از زائر اربعین. اینجا جایی برای خلوت نیست؛ هر وجب زمین با قدم‌های زائرانی پر شده که از گوشه و کنار دنیا آمده‌اند. صدای نوحه‌خوانی از هر طرف می‌رسد، گاهی با بلندگو، گاهی با صدای خام و لرزان پیرمردی که زیر لب می‌خواند: یا حسین…امشب کربلا شلوغ‌تر از همیشه است. جمعیت مثل رودخانه‌ای بی‌انتها از هر سو به سمت حرم حضرت امام حسین(ع) روان است. تردد به سختی انجام می‌شود؛ به طوری که گاهی باید فقط بایستی و صبر کنی تا سیل زائران عبور کنند و‌گاهی با جمعیت مجبور می‌شوی همراهی کنی.
 
برق گاه قطع و وصل می‌شود. لحظه‌ای همه جا تاریک می‌شود. بعد ناگهان همه‌چیز دوباره روشن می‌شود و صحن‌ها در نور غرق می‌شوند. اما این خاموشی‌های کوتاه حتی ذره‌ای از عزاداری‌ها کم نمی‌کند. نوحه‌ها ادامه دارند، سینه‌ها همچنان می‌کوبند، و موکب‌ها با همان دست‌های پر از نان و آب و چای به زائران خدمت می‌کنند.یکی از زیباترین جلوه‌های این شب، دسته‌های عزاداری است که یکی‌یکی به سمت حرم می‌آیند. دسته‌ای از دور پیداست. پرچم‌های سیاه چهره‌هایی که زیر نور کم‌جان چراغ‌ها برق اشک بر آن‌ها پیداست، طبل‌هایی که با ریتمی سنگین و آهسته می‌کوبند. وارد صحن حضرت امام حسین می‌شوند، حلقه می‌زنند، نوحه می‌خوانند، اشک می‌ریزند، و بعد از لحظاتی، با همان شور و احترام به سمت بین‌الحرمین می‌روند.بلندگوها نامشان را اعلام می‌کند: «هیئت عزاداران…» و صدای جمعیت با تکبیر و صلوات آن‌ها را بدرقه می‌کند. بعد دسته به سمت حرم حضرت ابوالفضل(ع) می‌رود. آنجا، همان اشک و همان سینه‌زدن ادامه پیدا می‌کند، اما این‌بار با یاد سقایی که دستانش را در راه وفاداری فدا کرد.
 
 
 
گرمای هوا در کربلا امشب سنگین است؛ تا جایی که از صورت زائران می‌توان این گرما را حس کرد. چهره‌های خسته اما امیدوار. هیچ‌کس از خستگی یا عرق، عزاداری را رها نکرده و گویی حرارت دل‌ها از گرمای هوا پیشی گرفته است. در بسیاری از موکب‌ها جا برای نشستن نیست. با همه سختی‌ها، زائران می‌دانند که اربعین به ویژه برای آن‌ها که تاکنون در این میان، صدها نگاه به آسمان گره خورده است. بسیاری از این دل‌ها می‌دانند که امشب، خیلی‌ها هستند که نتوانستند بیایند. کسانی که آرزویشان این بود که خاک این سرزمین را با پای برهنه لمس کنند، که در این شب کنار این جمعیت اشک بریزند، اما به هزار و یک دلیدل، جا ماندند. اینجا، هر بار که صدای نوحه بلند می‌شود، انگار دل‌های آن‌ها هم از دور، بی‌قرار می‌تپد.وقتی به چهره‌ها نگاه می‌کنم، انگار هرکدامشان داستانی دارند. مردی با لباس کار، که معلوم است تازه از جایی دور رسیده، زن سالخورده‌ای که تکیه به عصا داده اما دست از سینه‌زدن برنداشته، نوجوانی که پرچم بلندی را با افتخار بر دوش گرفته، و کودکی که روی شانه پدرش نشسته و با نگاه کودکانه‌اش، عظمت این صحنه را درک می‌کند.صدای طبل‌ها گاهی با صدای گریه کودکان درهم می‌آمیزد. صدای نوحه، همراه با لهجه‌های گوناگون – فارسی، عربی، ترکی، اردو – از هر سو شنیده می‌شود. کربلا امشب به زبان واحدی حرف می‌زند: زبان عشق به حسین.
 
 
اینجا، حتی خستگی هم معنای دیگری دارد. پاها شاید تاول زده باشند، شانه‌ها زیر بار کوله‌ها درد گرفته باشد، اما هیچ‌کس نمی‌خواهد بایستد. همه می‌خواهند یک‌بار دیگر، شاید برای آخرین بار در این سفر، به ضریح برسند. دست بکشند بر شبکه‌های نقره‌ای، زیر لب دعایی بگویند، یا فقط سکوت کنند و نگاه کنند.گاهی نسیم ملایمی از سمت فرات می‌وزد و بوی خاک و عطر اسپند را با خود می‌آورد. لحظه‌ای آرامش بر دل‌ها می‌نشیند، اما طولی نمی‌کشد که صدای «لبیک یا حسین» دوباره همه‌جا را پر می‌کند.در این شب، کربلا قلبی است که با تپش زائرانش زنده می‌ماند. هر کوچه‌اش، هر دیوارش و حتی آجرهای قدیمی‌اش شهادت می‌دهند که عشق به حسین مرز نمی‌شناسد.و من که حالا در این میان ایستاده‌ام، حس می‌کنم تمام دنیا در این چند صد متر خلاصه شده. بین دو حرم، زیر این آسمان پرستاره، در میان این جمعیت بی‌پایان، تنها چیزی که معنا دارد، اشک‌هایی است که از گونه‌ها می‌چکد و در دل خاک کربلا فرو می‌رود.
 
امشب، هر قدمی که اینجا برداشته می‌شود، قصه‌ای تازه به تاریخ این سرزمین اضافه می‌کند. قصه‌هایی که شاید هرگز نوشته نشوند اما در دل کسانی که این شب را تجربه کرده‌اند، برای همیشه حک می‌شود.و برای آن‌ها که نیامدند، برای آن‌ها که دلشان اینجاست اما جسمشان در جای دیگری باید بگویم کربلا امشب شما را کم ندارد. هر قطره اشکی که اینجا می‌ریزد، به نیت شما هم هست. هر سلامی که به حسین داده می‌شود، سلام شما هم در آن شنیده می‌شود و هر نسیم شبانه‌ای که از بین‌الحرمین می‌گذرد، سلامتان را با خود به ضریح می‌رساند.اینجا، در دل این شلوغی و گرما، در این ازدحام و هیاهو، آرامشی هست که هیچ‌جا پیدا نمی‌شود. آرامشی که از یقین می‌آید؛ یقین به اینکه این مسیر، مسیر عشق است و صاحب این حرم، لبیک همه را می‌شنود.