به گزار شتحلیل ایران در آیات ۳۵ تا ۴۵ سوره کهف، گفتوگوی میان دو صاحب باغ به نقطه اوج میرسد. یکی از آنان در اوج غرور و خودبینی، بر دارایی و قدرت خویش تکیه میکند و میگوید: «ما أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هذِهِ أَبَدًا» گمان نمیبرم که این باغها هرگز نابود شوند.
(آیه ۳۵)
این جمله، ریشه طغیان انسان را آشکار میکند: اعتماد به نفس بدون تکیه بر خدا. او به جای دیدن فضل الهی، خود را مالک مطلق میپندارد. در حقیقت دشمن اصلی او نه بیرون، بلکه در درونش کمین کرده است، دشمنی به نام غرور.
در روزگار ما نیز این طغیان در قالبهای مدرن تکرار میشود؛ انسانِ امروز به فناوری، سرمایه و قدرت خود مغرور است و خیال میکند نظام طبیعت، اقتصاد یا حتی اخلاق، در برابر او شکستپذیر نیست. این همان «دشمن درونی» است که آرام آرام ایمان را میبلعد.
فراموشی قیامت؛ کلید نفوذ دشمن
صاحب مغرور باغ، در ادامه میگوید: «وَما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً» گمان نمیکنم قیامت برپا شود. (آیه ۳۶)
این جمله نشانه نفوذ دشمن فکری است. شیطان وقتی نمیتواند انسان را به انکار خدا وادارد، ایمان به قیامت را هدف میگیرد، چون باور به حسابوکتاب، انسان را در مدار تقوا نگه میدارد.
فراموشی قیامت، ابزار قدیمی دشمن برای عادیسازی گناه است. در جهان امروز نیز همین اندیشه در پوشش «زندگی در لحظه» یا «لذت تا میتوانی» ترویج میشود. وقتی انسان به بازخواست الهی ایمان نداشته باشد، از دروغ و فساد و ظلم باکی ندارد.
مؤمنِ بینا در برابر مغرورِ غافل
در آیات ۳۷ تا ۳۹، دوست مؤمن او وارد گفتوگو میشود و با لحنی آرام ولی قاطع، هشدار میدهد: «أَكَفَرتَ بِالَّذي خَلَقَكَ مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ...»
او به دوستش یادآور میشود که تو از خاک و نطفهای ناچیز آفریده شدی، پس چگونه خود را مالک مطلق میپنداری؟ سپس با تواضع میگوید: «ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» هرچه هست، خواست خداست و نیرویی جز از جانب او نیست.
درسی که قرآن از این گفتوگو میدهد این است که دشمن را باید با بصیرت و ایمان پاسخ داد، نه با خشونت. مؤمنِ آگاه، با یاد خدا، غرور و انکار را خنثی میکند. این روش در دنیای امروز نیز کارآمد است؛ پاسخ به نفوذ فرهنگی و فکری دشمن تنها با عقل، اخلاق و ایمان زنده
ممکن است، نه با هیجان و نفرت.
وقتی دشمن پنهان آشکار میشود
آیه ۴۲ صحنهای تکاندهنده را روایت میکند: «وَأُحيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيهِ عَلى ما أَنفَقَ فيها...»
ناگهان ثروت و شکوه باغ نابود میشود. او با حسرت به دستان خویش مینگرد، گویی میخواهد از گذشتهاش فرار کند. در این لحظه، دشمن درونیاش همان غرور و غفلت چهره واقعیاش را نشان میدهد.
قرآن در این تصویر، پایان راه طغیان را مجسم میکند: انسان مغرور وقتی به خود میآید که دیر شده است. این هشدار برای جامعه امروز نیز صادق است؛ هر ملتی که به قدرت خود مغرور شود و از یاد خدا غافل گردد، دیر یا زود، با دست خود سقوطش را رقم میزند.
تکیه بر خدا، تنها پناه امن
آیه ۴۴ جمعبندی این بخش است: «هُنالِكَ الوَلايَةُ لِلّهِ الحَقِّ» — در آنجا، پناه و ولایت تنها از آنِ خدای حق است.
در نهایت، هیچ قدرتی جز خدا باقی نمیماند. انسان اگر در مسیر ایمان بایستد، دشمن نمیتواند بر او چیره شود. اما اگر به زر و زمین و قدرت دل ببندد، در حقیقت خود را بیدفاع کرده است.
درس امروز؛ دشمن همیشه از درون آغاز میکند
آیات ۳۵ تا ۴۵ سوره کهف نشان میدهد که دشمنی شیطان فقط با وسوسههای بیرونی نیست، بلکه از غرور، غفلت، و فراموشی قیامت در دل انسان شروع میشود.
در جهان رسانهای امروز، همین دشمن در لباس موفقیت، شهرت و مصرفگرایی بازمیگردد.
اگر ایمان و یاد خدا در دل انسان زنده بماند، هیچ نفوذ و تبلیغی نمیتواند او را فریب دهد.