به گزارش تحلیل ایران ،سرمایهگذار، پیش از آنکه منابع مالی خود را جابهجا کند، تصویری روشن از آینده در ذهن خود ترسیم میکند. او تنها به اعداد و آمار اهمیت نمیدهد. بلکه امنیت، ثبات و افق رشد را احساس میکند. این احساس، تنها از طریق کسانی که آینده را با وضوح
بیشتری به تصویر میکشند، به او منتقل میشود.در سالی که شعار «سرمایهگذاری برای تولید» در مرکز توجه قرار گرفته، رسانهها نقشی فراتر از گزارشدهی صرف دارند. آنها تصمیمهای اقتصادی کلان را تفسیر میکنند، ذهنیت عمومی را شکل میدهند و میان دادهها و واقعیتها پلی
میسازند.در این گزارش، با حضور دکتر «الهه خوانساری» معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران، به بررسی آنچه میپردازیم که معمولاً در پشت پردهٔ تیترها و گزارشها پنهان میماند؛ از کارکردهایی که رسانهها در فرآیند اقناع سرمایهگذار ایفا میکنند تا اهمیت روایتهای
درست و مستند در این زمینه.اگر شما هم بر این باورید که هر سرمایهگذاری با یک «روایت» آغاز میشود، این گزارش را بخوانید.
رسانه، قطبنمای سرمایهگذارها
شعار سال ۱۴۰۴ باز هم با محوریت موضوع اقتصاد، و «سرمایهگذاری برای تولید» نامگذاری شده است. از نگاه خوانساری که سالها تجربهٔ میدانی در رسانه و آموزش سواد رسانهای داشته است، جایگاه رسانهها در تحقق این شعار بسیار برجسته و حیاتی است. خوانساری در این باره
میگوید «واقعیت این است که تحقق این شعار، بدون یک راهبرد رسانهای دقیق و هدفمند، دشوار و شاید حتی ناممکن باشد. سرمایهگذاری صرفاً یک تصمیم اقتصادی نیست؛ بیشتر از آن، تصمیمی است روانی، اجتماعی و مبتنی بر ادراک.»او میافزاید «سرمایهگذار پیش از آنکه منابع مالی
خود را جابهجا کند، نیازمند اطمینان، چشمانداز و احساس امنیت است. این «احساس» در خلأ شکل نمیگیرد. رسانهها بستر ادراک عمومی را میسازند. آنها تصویر آینده را ترسیم میکنند، مسیر را روشن میسازند و مخاطب را نسبت به فرصتها اقناع میکنند.»خوانساری در این فرآیند،
سه کارکرد کلیدی برای رسانهها ترسیم میکند:۱. ایجاد امنیت روانی و ذهنی برای سرمایهگذار،۲. شفافسازی مسیر و نظام تصمیمگیری،۳. روایت فرصتها و مزیتهای بومی به شکلی جذاب و اقناعکننده.به اعتقاد او «اگر این سه کارکرد بهدرستی فعال شوند، رسانهها به یکی از بازوهای
راهبردی در تحقق شعار سال تبدیل خواهند شد.»بنابراین نقش رسانهها در تحقق شعار «سرمایهگذاری برای تولید» فراتر از اطلاعرسانی صرف است و بهعنوان یک عامل تأثیرگذار بر ادراک و رفتار اقتصادی جامعه عمل میکنند.در واقع سرمایهگذاری پیش از آنکه یک اقدام اقتصادی باشد،
به فضاسازی ذهنی و روانی نیاز دارد؛ جایی که رسانهها میتوانند با روایتگری هوشمندانه، شفافسازی و ایجاد حس امنیت، فضا را برای جذب سرمایه و رونق تولید آماده کنند.
پس نیاز به تدوین یک راهبرد رسانهای منسجم در سطح ملی برای حمایت از اهداف اقتصادی احساس میشود.
رسانه چگونه دل سرمایهگذار را قرص میکند؟
در مسیر تحقق شعار امسال، یکی از موانع پنهان اما مؤثر، امنیت روانی و به طور مثال تصویر ذهنی نادرست از مناطق کمترشناختهشدهٔ کشور است. رسانهها میتوانند با اصلاح این تصویر و بازنمایی واقعیتهای امیدبخش، زمینهساز تصمیمگیریهای اقتصادی مبتنی بر آگاهی و اعتماد
شوند.اما این «امنیت روانی» سرمایهگذار دقیقاً چگونه از دل رسانهها شکل میگیرد؟خوانساری موضوع را با یک مثال توضیح دهد «فرض کنید کارآفرینی قصد دارد در یکی از استانهای کمترشناختهشدهٔ کشور، مانند سیستانوبلوچستان، یک واحد تولیدی راهاندازی کند. او ممکن است
از منظر فنی، حقوقی یا اقتصادی مشکلی نداشته باشد. اما اگر تصویر ذهنی او از آن منطقه، ناامن، مبهم یا عقبمانده باشد، احتمالاً ریسک نخواهد کرد.اینجا رسانه وارد میشود. رسانهای که بتواند با روایتهای انسانی، گزارشهای میدانی، داستان موفقیتهای بومی، ظرفیتهای
انسانی و مزیتهای زیرساختی، تصویر ذهنی مثبتی از فضا بسازد، عملاً ریسک روانی سرمایهگذاری را کاهش داده است.»در واقع، رسانه پلی است میان واقعیتهای موجود و ادراک عمومی. اگر این پل بهدرستی ساخته شود، تصمیمات اقتصادی جسورانهتر و آگاهانهتر خواهند شد.بنابراین،
رسانه نهفقط بازتابدهندهٔ واقعیت، بلکه سازندهٔ ادراک و محرک اعتماد در فضای سرمایهگذاری است. اگر این نقش بهدرستی ایفا شود، میتوان امیدوار بود که سرمایهگذاران با نگاهی دقیقتر و جسورانهتر به ظرفیتهای مغفول کشور وارد شوند.رسانهها معمولاً بیشتر بر چالشهای
اقتصادی تمرکز دارند. طبیعتاً این رویکرد میتواند اثری منفی بر فضای سرمایهگذاری داشته باشد.
معاون انجمن سواد رسانهای ایران در این باره میگوید «متأسفانه ما در بسیاری از مواقع با عدم توازن در روایت اقتصادی مواجهیم. رسانهها، به درستی، فساد، ناکارآمدی، رکود، یا چالشهای ساختاری را پوشش میدهند. اما کمتر پیش آمده که روایتهای امیدبخش، فرصتمحور و
آیندهساز در اولویت قرار گیرند.تکرار مداوم بحران، آن هم بدون روایت راهحل یا تصویر جایگزین، فضای ذهنی سرمایهگذار را تیره و مبهم میکند. اینجا نیازمند ژورنالیسم فرصت هستیم؛ رسانهای که توان روایت مزیتهای رقابتی، ظرفیتهای بومی، تجربههای موفق کارآفرینان
و مسیرهای ممکن توسعه را داشته باشد.»البته این روایتها باید واقعی، مستند و بر پایهٔ شواهد باشند؛ نه تبلیغاتی و فرمایشی. اگر رسانهها در این مسیر حرکت کنند، بدون آنکه دعوت مستقیم به سرمایهگذاری کنند، انگیزه و اطمینان لازم را در مخاطب ایجاد خواهند کرد.
سواد رسانهای، بازوی همیشه یاریگر
در این مسیر، نقش سواد رسانهای را نباید نادیده گرفت. زیرا میتوان از آن به عنوان ابزاری برای ارتقای فهم اقتصادی عمومی و افزایش سرمایهگذاری استفاده کرد.خوانساری دربارهٔ نقش این مهارت و دانش در تحقق شعار سال میگوید «سواد رسانهای صرفاً مربوط به تشخیص اخبار
جعلی یا تحلیل پیامهای سیاسی نیست. یکی از شاخههای مهم آن، سواد اقتصادی رسانهای است.»او ادامه میدهد «مردم زیادی در کشور ما سرمایه دارند؛ اما بهدلیل نداشتن سواد اقتصادی رسانهای، نمیدانند چطور اطلاعات را ارزیابی کنند، کدام فرصت واقعی است، یا چگونه باید
تحلیل کنند که کجا سرمایهگذاری کنند.»به اعتقاد این متخصص رسانه «رسانهها میتوانند با آموزشهای ساده، قابلفهم و کاربردی، این سواد را ارتقا دهند. تحلیل سادهٔ یک بازار، بررسی تجربهٔ موفق یک کارگاه تولیدی، مقایسهٔ تطبیقی فرصتها، یا حتی برنامههای تعاملی با
حضور کارشناسان، همگی میتوانند فهم اقتصادی را در جامعه بالا ببرند.سرمایهگذاری از درک آغاز میشود؛ و رسانه، ابزار ساختن این درک است.»بنابراین سواد اقتصادی رسانهای به عنوان یکی از ابعاد کمتر دیدهشدهٔ سواد رسانهای، میتواند با ارتقای فهم اقتصادی عمومی، منجر
به افزایش سرمایهگذاری در جامعه شود.در واقع، آگاهی و مهارت در تحلیل محتوای اقتصادی رسانهها میتواند به تصمیمگیریهای هوشمندانهتر در حوزهٔ سرمایهگذاری منجر شود. پس رسانه نهتنها منبع اطلاعرسانی، بلکه بهمثابه ابزار توانمندسازی اقتصادی عمل میکند.