به گزارش تحلیل ایران ،اندیشکده آمریکایی «استیمسون» در گزارشی به هزینه هنگفتی که آمریکا قصد دارد طی سه دهه آینده برای توسعه تسلیحات هستهای خود بپردازد اشاره کرده است.در حالی که جهان با چالشهای متعددی از جمله فقر فزاینده در کشورهای توسعهیافته و نیاز مبرم
بسیاری از ملل به کمکهای اقتصادی و بشردوستانه دست و پنجه نرم میکند، ایالات متحده گام در مسیری پرهزینه و بحثبرانگیز نهاده است. واشنگتن قصد دارد طی سه دهه آینده مبلغ سرسامآور ۱.۷ تریلیون دلار را صرف نوسازی و گسترش زرادخانه هستهای خود کند. این اقدام در حالی
صورت میگیرد که رقبای هستهای آمریکا، روسیه و چین نیز روندی مشابه را در پیش گرفتهاند و توافقات موجود در زمینه کنترل تسلیحات با چشمانداز کمرنگی برای تمدید، به پایان راه خود نزدیک میشوند. این وضعیت زنگ خطر آغاز یک مسابقه تسلیحاتی هستهای جدید را به صدا درآورده
است، مسابقهای که میتواند شامل توسعه سلاحهای هستهای تاکتیکی نیز باشد و به طرز خطرناکی آستانه استفاده از این سلاحهای مرگبار را کاهش دهد.هزینه ۱.۷ تریلیون دلاری برای نوسازی هستهای، رقمی چنان عظیم است که درک ابعاد واقعی آن دشوار به نظر میرسد. برای ملموس
ساختن این بودجه هنگفت، کافی است بدانیم که این مبلغ معادل هزینه ساخت بیش از ۱۳۰ ناو هواپیمابر فوق پیشرفته است. ناوهای هواپیمابری که هر یک به تنهایی نماد قدرت نظامی و توانایی نیروی یک کشور محسوب میشوند. همچنین این مبلغ بیش از ۱۰ برابر بودجه کل ایران است. (اگر
بودجه ایران در سال ۱۴۰۴ مبلغ ۱۱۸ میلیون و ۹۶۶ هزار میلیارد ریال و قیمت نرخ ارز بر اساس نرخ مرکز مبادله را حدود ۷۴۰ هزار ریال در نظر بگیریم).
تردید جدی به تعهد آمریکا برای صلح جهانیدر عصری که شعار صلح جهانی و خلع سلاح هستهای بیش از هر زمان دیگری طنینانداز است، اقدام ایالات متحده در جهت توسعه زرادخانه هستهای خود، سوالات جدی را در مورد تعهد این کشور به این آرمانها برمیانگیزد. جامعه جهانی به
خوبی آگاه است که تبعات هرگونه درگیری هستهای میتواند فاجعهبار و غیرقابل جبران باشد و تلاش برای کاهش و در نهایت نابودی کامل این سلاحها باید در صدر اولویتهای تمام کشورهای جهان قرار گیرد.معیار دوگانه آمریکا در قبال برنامه هستهای ایراننکته قابل تامل دیگر
در این میان، رویکرد دوگانه ایالات متحده در قبال برنامه هستهای ایران است. واشنگتن همواره تهران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای کرده و خواستار توقف کامل برنامه هستهای این کشور شده است. این در حالی است که خود ایالات متحده با صرف بودجهای هنگفت،
مشغول توسعه و نوسازی زرادخانه هستهای خود است. این تناقض آشکار در رفتار، نه تنها مشروعیت انتقادات آمریکا از دیگر کشورها را زیر سوال میبرد، بلکه میتواند به بیاعتمادی و افزایش تنشها در سطح بینالمللی دامن بزند.
در حالی که میلیونها نفر در سراسر جهان، از جمله در کشورهای توسعهیافته، زیر خط فقر زندگی میکنند و از دسترسی به نیازهای اولیه زندگی محروم هستند، تخصیص چنین بودجه عظیمی به نوسازی تسلیحات هستهای، اولویتهای بحثبرانگیز سیاستگذاران آمریکایی را به تصویر میکشد.
این منابع مالی میتوانست در زمینههای حیاتی مانند مبارزه با فقر، توسعه زیرساختهای پایدار، مقابله با تغییرات آب و هوایی، و بهبود بهداشت و آموزش در سطح جهانی سرمایهگذاری شود و تاثیرات مثبت و ماندگاری بر زندگی میلیونها انسان بر جای بگذارد.به نظر میرسد که
ایالات متحده به جای انتخاب مسیر همکاری و دیپلماسی برای کاهش تهدیدات هستهای و تقویت صلح جهانی، همچنان بر منطق بازدارندگی هستهای و مسابقه تسلیحاتی تکیه کرده است. نویسندگان مقاله اصلی نیز هشدار میدهند که این رویکرد نه تنها پرهزینه و غیرضروری است، بلکه میتواند
به بیثباتی بیشتر در جهان منجر شود. آنها پیشنهاد میکنند که سیاستگذاران آمریکایی باید یک استراتژی مسئولانهتر بازدارندگی هستهای را دنبال کنند که هدف آن حفظ ثبات و کاهش عدم اطمینان باشد، نه تشدید رقابت تسلیحاتی.در پایان میتوان گفت که قمار ایالات متحده بر
نوسازی زرادخانه هستهای، در عصری که نیاز به همکاری و توسعه جهانی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، اقدامی پرهزینه و پرخطر است که میتواند پیامدهای ناگواری برای صلح و امنیت بینالمللی به همراه داشته باشد. جهان نیازمند رهبری مسئولانه و رویکردی مبتنی بر دیپلماسی
و همکاری برای حل چالشهای مشترک است، نه مسابقه تسلیحاتی که تنها سایه شوم جنگ را سنگینتر میکند.