موضوعات ‌مرتبط: سیاسی بین الملل

a/175420 :کد

ضیافت مرگ برای یک امپراتوری

ضیافت مرگ برای یک امپراتوری

  یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ — ۱۳:۴۱
تعداد بازدید : ۱۷   
 تحلیل ایران -ضیافت مرگ برای یک امپراتوری

تعرفه‌های ترامپ، آتش زیر خاکستر نفرت جهانی را شعله‌ور کرده و برخی تحلیلگران را به این اعتقاد واداشته که این تصمیم، فراتر از یک اقدام اقتصادی، بلکه نمادی از خودکامگی آمریکاست که نه تنها ساختار اقتصاد جها

به گزارش تحلیل ایران ،بسیاری به تحلیل پیامدهای اقتصادی تصمیم دولت آمریکا در وضع تعرفه‌های گمرکی مشغول شده‌اند. این پیامدها از افزایش تورم و به تبع آن، افزایش قیمت‌ها در بیشتر کشورهای جهان گرفته تا حرکت به‌سوی فروپاشی بخش قابل‌توجهی از ساختار اقتصاد جهانی و گشودن درهای جنگ‌ تجاری گسترده را شامل می‌شود. اما این تصمیم، آثار سیاسی و فرهنگی نیز به همراه دارد.برای درک پیامدهای سیاسی و فرهنگی این تصمیم، باید کمی به عقب برگردیم، مشخصاً به سال‌های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. در آن زمان، ایالات متحده در سیاست بین‌الملل همانند رفتاری که اکنون، ترامپ در اقتصاد در پیش گرفته، عمل کرد و شعار «ما آمریکا هستیم» را سر داد. کارشناسانش با شور و اشتیاق از انحصار قله جهانی و پیروزی قاطع سرمایه‌داری در بعد اقتصادی و پیروزی لیبرالیسم در بعد سیاسی سخن گفتند؛ ایده‌ای که «فرانسیس فوکویاما» در کتاب خود تحت عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان» تلاش کرد آن را جا بیندازد.آمریکایی‌ها نه‌تنها به این بسنده نکردند، بلکه به دنبال ساختن یک دشمن موهوم یا خیالی برآمدند. «ریچارد نیکسون» در کتاب خود به نام «فرصت مغتنم»، اسلام را به عنوان دشمن معرفی کرد و «ساموئل هانتینگتون» در کتاب «برخورد تمدن‌ها» که از رویکردهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) دور نبود، مفهوم دشمن را گسترش داد تا تمدن غرب را در رویارویی اجتناب‌ناپذیر با دیگر تمدن‌ها، به ویژه اسلامی و کنفسیوسی، قرار دهد.

 

هنوز یک دهه از این گرایش افسارگسیخته نگذشته بود که دیدیم برخی از عقلای مراکز پژوهشی و کارشناسان سیاسی آمریکایی از «محدودیت‌های قدرت» سخن می‌گویند. این اتفاق پس از آن رخ داد که ایالات متحده دریافت توانایی‌های نظامی عظیمش، در حالی که به تنهایی ده برابر کل اروپا برای تسلیحات آن هزینه می‌کند، لزوماً به این معنا نیست که قادر است هر آنچه می‌خواهد را محقق کند و به زور بر هر کسی، در هر زمان و هر مکانی دیکته‌هایش را تحمیل نماید.در سومالی، پس از عملیاتی که واشنگتن آن را «مداخله خیرخواهانه» نامید، ارتش آمریکا از تثبیت حضور خود در خاک یک کشور ضعیف، از هم‌پاشیده و حتی بر اساس معیارهای بین‌المللی آن زمان، ناکام و عاجز ماند.در افغانستان، که آمریکا در اکتبر 2001 به آن حمله کرد، مقاومتی ظاهر شد که با آمریکایی‌ها همان کاری را کرد که پیشتر با شوروی‌ها کرده بود.در عراق، که ارتش آمریکا پایتخت آن را در 9 آوریل 2003 ساقط کرد، مقاومتی شکل گرفت که آمریکایی‌ها تاب تحمل آن را نداشتند. تحریم‌های اقتصادی نتوانست ایران را از ادامه برنامه‌اش باز دارد. پوتین روسیه را پس از غیبت به ترازوی قدرت بین‌المللی بازگرداند و چین در ارکان قدرت پیشرفت کرد تا جایی که به رقیب اصلی آمریکایی‌ها تبدیل شد.

 

در طول بیست سال، تنها اعتقاد به «محدودیت‌های قدرت» نبود که در سراسر آمریکا رشد کرد و طرفدارانی پیدا کرد، بلکه دغدغه پاسخ دادن به یک پرسش اساسی نیز ذهن برخی از اندیشمدان علوم سیاسی و روشنفکران آمریکایی را به خود مشغول کرد که آن این سؤال بود: «چرا از ما متنفرند؟» یا به عبارتی دیگر «چرا جهان از ما متنفر است؟»زیرا آن‌ها متوجه شدند که مردم در سراسر جهان دیگر به ایالات متحده به عنوان «رهبر جهان آزاد»، آنگونه که در دوران جنگ سرد (1947-1991) رایج بود، نگاه نمی‌کنند، بلکه از نظر واقعیت، آن را صرفاً یک «امپراتوری استعماری» دیگر می‌دانند که تفاوتی با پیشینیان خود ندارد. تا جایی که برخی نوشته‌ها آن را با امپراتوری روم مقایسه می‌کردند.این درک به‌قدری عمیق‌ شد که برای همگان روشن شد پرونده حقوق بشر نیز صرفاً یکی از ابزارهای سیاست خارجی آمریکا است که واشنگتن از آن علیه نظام‌های حکومتی که با منافع آمریکا در سراسر جهان همسو نیستند یا با آن مخالفت می‌کنند، استفاده می‌کند. به‌گونه‌ای که آمریکا به این کشورها فشار می‌آورد و از آن‌ها باج‌گیری می‌کند و در مقابل از حکومت‌هایی که آن‌ها را متحد یا دوست طبقه‌بندی می‌کند، یا حداقل می‌توانند در آینده نزدیک برای سیاست آمریکا سودمند باشند، چشم‌پوشی می‌کند.پس از آنکه سیاست‌های دوره اول ریاست جمهوری‌ ترامپ، تصویر ایالات متحده به عنوان «سرزمین رویاها» را برای بسیاری در سراسر جهان در هم شکست. امروز نیز تصمیم او در خصوص وضع «تعرفه‌های گمرکی» باعث ایجاد نفرت نسبت به کشورش شده است.

 

این روند با تصمیم اخراج مهاجران و وضع محدودیت‌ها برای دیگران، از جمله دانشجویان شدیدتر شده است؛ دانشجویانی که واشنگتن در گذشته آن‌ها را یکی از ابزارهای انتقال «فرهنگ آمریکایی» به سراسر جهان می‌دانست.واکنش کشورهای مختلف به تصمیم ترامپ، که آن را «روز آزادی» نامید و به «وضعیت اضطراری اقتصادی» نسبت داد، نشان می‌دهد که در پس پرده، درکی از وحشی‌گری آمریکا وجود دارد، حتی اگر گرایش صرفاً اقتصادی و تجاری، اظهارات مقامات مختلف در واکنش به این اقدام را پوشش دهد.حتی احساس تحقیر و بی‌اعتنایی آمریکایی‌ها به جهان در حال افزایش است، تا جایی که این تعرفه‌ها شامل جزایر «هرد» و «مک‌دونالد» در قطب جنوب نیز شده است؛ مناطقی که محل زندگی پنگوئن‌ها هستند و ده سال است که هیچ انسانی وارد آن‌ها نشده است. این مسئله حتی باعث شد تا نخست وزیر استرالیا، آنتونی آلبانیز، بگوید: «هیچ مکانی روی زمین از این تصمیمات در امان نیست.»انتخاب نام «روز آزادی» برای چنین اعلانی، به خودی خود، خالی از معنای سیاسی و فرهنگی نیست، زیرا تعرفه گمرکی را از یک اقدام اقتصادی به یک علامت نمادین تبدیل می‌کند که می‌خواهد به جهان بگوید ما در برابر همه تنهاییم و نظام بین‌المللی فعلی باید به نفع ما تغییر کند، ولو به زور. انحصار قله برای ما کافی نیست، بلکه باید از فکر رسیدن به ما نیز جلوگیری شود.

 

همانطور که رئیس جمهور ترامپ، پی در پی و با اصرار، پایه‌ها و سنت‌های سیاسی، قانون اساسی، بوروکراتیک و امنیتی را در داخل ایالات متحده ویران می‌کند، همین کار را در خارج از آن نیز انجام می‌دهد.این مسئله با خروج از سازمان‌های بین‌المللی، بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی و همچنین سخنان صریح درباره حمله به کشورها و تصرف خاک دیگران و در نهایت اتخاذ بدون مشورت تصمیم تعرفه‌های گمرکی آغاز شد.شاید این حالت نگاه از بالا به پایین، نهایت حدی برای یک امپراتوری باشد که می‌تواند به آن برسد؛ امپراتوری که گمان می‌کند به‌تنهایی رهبری جهان را در دست دارد. پس از آن، منحنی قدرت شروع به نزول می‌کند، به ویژه اینکه اکنون همه، با گرایش‌های ترامپی، درک می‌کنند که «رویای آمریکایی» به «خطر آمریکایی» تبدیل شده است و صبر بر آن نمی‌تواند طولانی شود. مگر آنکه رئیس جمهور ترامپ تصمیم به تغییر سیاست خود بگیرد که این دشوار است، یا جانشینان او متوجه شوند که تحریک کل جهان به نفع کشورشان نیست.

 

 

                               



  ارسال نظر جدید:
      نام :        (در صورت تمایل)

      ایمیل:      (در صورت تمایل) - (نشان داده نمی شود)

     نظر :