به گزارش تحلیل ایران ،کشورهای اروپایی مانند فرانسه، اسپانیا، ایرلند، و نروژ تحت فشارهای فزاینده داخلی، از جمله تظاهرات گسترده، نفوذ روزافزون جوامع مسلمان، و اعتراضات دانشگاهی، به سوی بهرسمیتشناختن یکجانبه دولت فلسطین سوق داده شدهاند. این تصمیمات، که
عمدتاً برای آرام کردن فضای داخلی اتخاذ شدهاند، پاسخی به ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی در این کشورها هستند. اما در سوی دیگر، فلسطینیها به این نتیجه رسیدهاند که تنها از طریق مبارزه مسلحانه میتوانند حقوق خود را احقاق کنند و به جای راهحل دو کشوری، مسیر تقابل
با اسرائیل را برگزیدهاند. این رویکرد، که در گفتمان عمومی، نظام آموزشی، و حمایت گسترده از گروههای رادیکال ریشه دارد، چشمانداز صلح را تیره کرده و پیامدهای جدی برای منطقه به همراه دارد».فشارهای داخلی در اروپا: نیروی محرکه تصمیمات سیاسیدر این گزارش آمده است:
«در فرانسه، با جمعیتی حدود ۶.۸ میلیون نفر مسلمان (۱۰ درصد کل جمعیت)، درگیری اسرائیل-فلسطین به موضوعی داخلی و حساس تبدیل شده است. پس از حمله حماس در اکتبر ۲۰۲۳، امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، ابتدا از اسرائیل حمایت کرد، اما بهسرعت تحت فشارهای داخلی تغییر
موضع داد.
افزایش ۴۰۰ درصدی حوادث یهودستیزانه، تظاهرات غیرقانونی در خیابانهای پاریس، و حمایت ۶۲ درصدی جامعه مسلمان از حزب رادیکال LFI به رهبری ژان-لوک ملانشون، ماکرون را وادار کرد تا با اعلام حمایت از دولت فلسطین در میانه جنگ، به خواستههای معترضان پاسخ دهد. این تصمیم
در آوریل ۲۰۲۵ با توییتی از ماکرون برجسته شد که بر «دولت فلسطین بدون حماس» تأکید داشت، اما بیشتر تلاشی برای مدیریت بحران داخلی بود تا گامی دیپلماتیک».اندیشکده مرکز اورشلیم نوشت: «اسپانیا، با جمعیتی بین ۲.۵ تا ۳ میلیون نفر مسلمان، نیز شاهد فشارهای مشابهی است.
دولت پدرو سانچز، متشکل از سوسیالیستها و شرکای چپ رادیکال ، در آوریل ۲۰۲۴ رسماً فلسطین را بهرسمیت شناخت. این اقدام تحت تأثیر تظاهرات گسترده در بیش از ۵۰ شهر با شعار «توقف نسلکشی» و اعتصابات دانشگاهی بود که خواستار قطع روابط با نهادهای اسرائیلی شدند. یولاندا
دیاز، معاون نخستوزیر، با تکرار شعار جنجالی «از رود تا دریا»، حمایت جامعه مسلمان را جلب کرد، هرچند این اظهارات محکومیت بینالمللی را به دنبال داشت. بهرسمیتشناختن فلسطین در اسپانیا عمدتاً پاسخی به فشارهای عمومی بود تا تعهد ایدئولوژیک».
در این گزارش آمده است: «در آلمان، با ۵.۵ میلیون نفر جمعیت مسلمان، فشارهای داخلی رو به افزایش است. اعتراضات گسترده در شهرهای بزرگ، افزایش ۳۲۰ درصدی حوادث یهودستیزانه، و حملات به نهادهای یهودی، سیاستمداران را تحت فشار قرار داده است. اولاف شولتس، صدراعظم سابق
آلمان، اگرچه هنوز بهطور رسمی فلسطین را بهرسمیت نشناخته، از نیاز به دولت فلسطین سخن گفته و کمکهای بشردوستانه به غزه را افزایش داده است. ظهور احزاب جدید مانند BSW و DAVA، که همدردی جامعه مسلمان را جلب کردهاند، یادآور تجربه سال ۲۰۱۶ است که حزب سوسیالدموکرات
پس از بهرسمیتشناختن نسلکشی ارامنه، حدود ۱۰۰ هزار رأیدهنده ترکتبار را از دست داد».این اندیشکده صهیونیستی اضافه کرد: «ایرلند و نروژ نیز تحت فشارهای مشابهی، از جمله اعتراضات دانشجویی و فعالان حقوق بشر، به سوی بهرسمیتشناختن فلسطین حرکت کردهاند. این روند
نشان میدهد که تصمیمات اروپا نه از یک فرآیند دیپلماتیک منطقی، بلکه از نیاز به مدیریت ناآرامیهای داخلی ناشی میشود. این کشورها برای حفظ ثبات سیاسی و نمایش اخلاقی بودن، به خواستههای معترضان تن دادهاند».انتخاب مبارزه توسط فلسطینیها: رد راهحل دو کشوریاندیشکده
مرکز اورشلیم نوشت: «در حالی که اروپا تحت فشارهای داخلی به سوی بهرسمیتشناختن فلسطین پیش میرود، فلسطینیها به جای پذیرش راهحل دو کشوری، مسیر مبارزه مسلحانه با اسرائیل را برگزیدهاند. آنها به این باور رسیدهاند که تنها از طریق تقابل میتوانند حقوق خود را
احقاق کنند. این رویکرد در گفتمان عمومی، نظام آموزشی، و حمایت گسترده از گروههایی مانند حماس و فتح ریشه دارد. نظرسنجیهای اخیر، چند ماه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، نشاندهنده این واقعیت است:
۷۲ درصد فلسطینیها از حمله حماس حمایت کردند.۷۰ درصد مبارزه خشونتآمیز را مؤثرترین راه برای دستیابی به اهداف ملی دانستند.تنها ۳۴ درصد از راهحل دو کشوری حمایت کردند.در صورت برگزاری انتخابات، حماس در غزه و کرانه باختری با اختلاف زیاد پیروز میشد».در این گزارش
آمده است: «این آمار نشاندهنده حمایت گسترده از مبارزه مسلحانه و رد صلح با اسرائیل است. شخصیتهای مورد اعتماد فلسطینیها، مانند مروان برغوثی که در زندان اسرائیل است، با مبارزه مسلحانه شناخته میشوند، در حالی که چهرههای عملگرا مانند سلام فیاض بهعنوان «همکار»
دیده میشوند. حتی اقلیت مدنی و میانهرو—شامل معلمان، دانشجویان، و کارآفرینان—قدرت سیاسی ندارد و تحت فشار حماس و تشکیلات خودگردان (PA) قرار دارد.این اندیشکده صهیونیستی نوشت: «نظام آموزشی تشکیلات خودگردان، که بخش عمده آن توسط اروپا تأمین مالی میشود، نقش مهمی
در تقویت این ذهنیت دارد. گزارش IMPACT-se (مارس ۲۰۲۵) نشان میدهد که کتابهای درسی با نقشههای بدون اسرائیل، ستایش از شهدا، و شیطانسازی یهودیان، نفرت و مبارزه را ترویج میکنند. تمرینهای ریاضی از شهدا بهعنوان واحد محاسبه استفاده میکنند و یهودیان بهعنوان
دشمنان اسلام تصویر میشوند. رسانههای تشکیلات خودگردان نیز نهتنها گفتمان میانهرو را تشویق نمیکنند، بلکه گاهی حملات تروریستی را ستایش میکنند. در ژانویه ۲۰۲۳، پس از قتلعام در کنیسهای در اورشلیم، محمود عباس از محکوم کردن آن خودداری کرد. در ۷ اکتبر، کانالهای
فتح ویدیوهایی منتشر کردند که اعضای آن از مشارکت در قتلعام اسرائیلیها میبالیدند.
تشکیلات خودگردان همچنین با پرداخت صدها میلیون شکل بهعنوان «حقوق» به تروریستها و خانوادههایشان، مبارزه را تشویق میکند. در سال ۲۰۲۵، تحت فشار آمریکا، این پرداختها متوقف نشد، بلکه به دفتر عباس منتقل شد. او تأکید کرد: «حتی اگر یک پنی داشته باشیم، به خانوادههای
شهدا میدهیم.» این اقدامات نشان میدهد که فلسطینیها، چه در حماس و چه در فتح، هدف نهایی خود را نه همزیستی با اسرائیل، بلکه نابودی آن میدانند».پیامدهای انتخاب مبارزهدر این گزارش آمده است: «انتخاب مسیر مبارزه توسط فلسطینیها، چشمانداز صلح را تیره کرده است.
دکترین هدنه حماس—توقف تاکتیکی برای بازسازی—و برنامه مرحلهای فتح—استفاده از هر سرزمین بهعنوان پایگاهی برای ادامه مبارزه—هر دو به نابودی اسرائیل متمرکز هستند. حتی اگر حماس خلع سلاح شود، ethos آن در مساجد، کتابهای درسی، و گفتمان خیابانی ادامه خواهد یافت. فتح
نیز، که اروپا آن را شریکی میانهرو میداند، از توافق اسلو بهعنوان «اسب تروا» برای پیشبرد مبارزه استفاده کرد. پس از اسلو، حملات تروریستی هشت برابر دهه قبل شد و تشکیلات خودگردان آنها را ستود.این رویکرد، همراه با نبود زیرساختهای سیاسی و اقتصادی برای دولتسازی،
بهرسمیتشناختن فلسطین را به اقدامی بیمعنا تبدیل میکند. فلسطینیها به این باور رسیدهاند که مبارزه مسلحانه تنها راه احقاق حقوقشان است، و حمایت عمومی از گروههای رادیکال این ذهنیت را تقویت میکند. در چنین شرایطی، بهرسمیتشناختن یکجانبه دولت فلسطین نهتنها
صلح را پیش نمیبرد، بلکه میتواند به تشدید درگیری و بیثباتی منطقهای منجر شود».
اروپا در محاصره فشارهای داخلیاین اندیشکده صهیونیستی در پایان گزارش خود نوشت: «فشارهای داخلی در کشورهای اروپایی—از تظاهرات خیابانی تا نفوذ جوامع مسلمان و اعتراضات دانشگاهی—دولتها را به سوی بهرسمیتشناختن یکجانبه فلسطین سوق داده است. اما این تصمیمات، که
برای آرام کردن فضای داخلی و نمایش اخلاقی بودن اتخاذ شدهاند، درک نادرستی از واقعیت درگیری دارند. فلسطینیها، با رد راهحل دو کشوری و انتخاب مبارزه مسلحانه، نشان دادهاند که هدفشان نه صلح، بلکه نابودی اسرائیل است. این ذهنیت، که در نظام آموزشی، رسانهها، و گفتمان
عمومی ریشه دارد، هرگونه امید به دولتسازی را تضعیف میکند. اروپا، گرفتار فشارهای داخلی، باید به جای ژستهای احساسی، استراتژیای مسئولانه برای حمایت از نیروهای میانهرو و کاهش تنشها اتخاذ کند».