به گزارش تحلیل ایران ، در دفاع مقدس دوازده روزه در مقابل تجاوز ناجوانمردانه و وحشیانه رژیم صهیونی و اربابش آمریکای جنایتکار، با روشن شدن چهرهی پلید دشمن، نود میلیون جمعیت ایران اسلامی با وجود اختلاف سلیقه سیاسی و اختلاف وزن مذهبی متفاوت، یکدل و یکصدا و
متحد، در کنار هم ایستادند: «افراد، همه با جهتگیریهای سیاسی گوناگون، با جهتگیریهای سیاسیِ گاهی متقابل، با وزن مذهبی کاملاً متفاوت، در کنار هم ایستادند.» ۱۴۰۴/۰۴/۲۵ و با حمایت زبانی و عملی از نیروهای مسلح ایران مقتدر، با دفاع از سیاستهای کلی نظام در میدان
نظامی و دیپلماسی، حماسهای بینظیر در عرصهی ملی آفریدند: «یک نقطهی دیگر در این حادثه وجود دارد که بسیار مهم است، و آن، نقطهی ملّی است؛ غیر از جنبهی سازمانی و نظامی و اطّلاعاتی و امنیّتی و غیره، آنچه در این حادثه اتّفاق افتاد، «امر ملّی» بود.» ۱۴۰۴/۰۴/۲۵
بر این اساس حفظِ اتحاد عظیم ملی موجود به عنوان یک سرمایهی ارزشمند ملی به خصوص در شرایط توقف جنگ، وظیفهی همه اقشار جامعه است: «این [اتحاد] را حفظ کنید؛ همه این را نگه دارند؛ روزنامهنگار یک جور، قاضی یک جور، مسئول دولتی یک جور، روحانی یک جور، امام جمعه
یک جور. هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت؛ این را نگه دارند.» ۱۴۰۴/۰۴/۲۵
یکی از ارکان بنیادین حفظ انسجام ملی، پرهیز از دامنزدن به اختلافات و التزام به نقدی صحیح، منصفانه، مستند و آگاهانه است. اما این پرسش مهم مطرح میشود که «نقد» در معنای صحیح آن چه تعریفی دارد؟ و با توجه به آنکه اختلافنظرها، جزء طبیعی و اجتنابناپذیر هر جامعهی
زنده و بالندهای است، آیا در جامعهی اسلامی مجالی برای نقد در حوزههای حساس همچون مسائل نظامی، دیپلماسی و سیاسی و... یا عملکرد مسئولان ارشد وجود دارد؟ و اگر چنین مجالی هست، حدود و چارچوبهای مشروع و مقبول این انتقادها براساس اصول و مبانی ارزشی انقلاب اسلامی
چگونه تعریف میشود؟
الف) نقد منصفانه، در چارچوب دیانت و اخلاق و انصاف
«انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانهای است که یک آدم کارشناس میکند.» ۱۳۸۷/۰۶/۰۲ و اساسا انتقاد منصفانهای که در جهت حل مشکلات و گشودن گرهها باشد، قطعا مفید خواهد بود: «منتها انتقادِ منصفانه باید باشد. انتقاد، به معنای ارائهی نقاط مشکل و راه حلّ آن نقاط و گشودن
آن گرهها [است].» ۱۳۹۵/۰۶/۰۳ چراکه اهتمام به مسائل اساسی کشور، امری ضروری در مسیر حرکت جامعهی اسلامی بهسوی آرمانها است: «پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهمترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ و قید مهم در این میان،
پایبندی همگان به ضوابط شرعی و اخلاقی و پرهیز از هتک حرمت و تخریب است.
پس نقد منصفانهای که در چارچوب اخلاق، دیانت و حدود شرعی و به دور از بیانصافی انجام پذیرد، سبب رشد و پویایی امور کشور خواهد شد: «نَفس این روحیهى مطالبهگرى و انگیزه براى خواستن و فکر کردن و پیشنهاد دادن و انتقاد کردن، مطلوب است. البته در همهى امور باید
اخلاق را، دیانت را، حدود شرعى را رعایت کرد؛ از بىانصافى باید پرهیز کرد.» ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
اما نکته حیاتی این است که در شرایط حساسی چون وضعیت جنگ و معارضه با دشمنان، گاه فرصت طرح همین نقد منصفانه نیز میسر نمیگردد: «نقد اشکال ندارد... خب چه طوری، چه جوری نقد کنیم؟ مثلاً در وضع جنگی، در وضعیّت معارضهی دشمنان چه جوری نقد کنیم که به اینها برنخورد؟
نقد اشکال ندارد منتها نقد کردن با تهمت زدن فرق میکند؛ مراقب باشید وقتی نقد میکنید، کسی را متّهم نکنید. سؤال مطرح بشود؛ اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود، و فرصت جواب دادن به وجود بیاید. گاهی هست که طرف [مقابل] بعضی از سؤالات را هم نمیتواند جواب
بدهد؛ یعنی فرصت جواب ندارد یا امکان جواب دادن نسبت به این قضیّه نیست؛ در اینطور موارد حتّی ابهام را هم مطرح نکنید. با یک چنین شیوههایی، فرضیّات احتمالی را مسلّم ندانید.» ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
ب) انتقاد عاقلانه، دلسوزانه منهایِ تضعیف و تخریب
«انتقاد کردنِ صحیح و عاقلانه، غیر از حرف زدن به شکلی است که یک دستگاه را ناکارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند؛ چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.» ۱۳۸۵/۰۷/۱۸ براین اساس بنای انتقاد، تضعیف نیست بلکه چون از سر انصاف است موجبات رشد و پیشرفت کشور را فراهم میکند:
«انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم میكند.» ۱۳۸۱/۰۶/۰۴
با چنین تعریفی، مرز میان «نقد» و «تخریب» کاملا و حساس خواهد بود؛ چنانکه گاه یک لغزش کوچک در بیان انتقاد، میتواند موجی از بدبینی، یأس و بیاعتمادی را در سپهر عمومی کشور برانگیزد. موجی که نهتنها انسجام ملی را تهدید میکند بلکه ناخواسته قطعهای از پازل دشمن
را کامل میسازد و در زمین بدخواهان این ملت بازی میکند: «بیان انتقادی با تخریب فرق میکند؛ بیان انتقادی با کامل کردن پازل دشمن فرق میکند؛ با بدبین کردن مردم یا گستردن بدبینی در فضای عمومی کشور فرق میکند؛ باید واقعاً دلسوزانه باشد.» ۱۳۹۰/۰۶/۰۲ این امر بیانگر
لزوم مرزبندی با دشمن برای جلوگیری از ایجاد مخرج مشترک است: «در مطالبهگریها... مراقبت کنید دشمن نتواند از مطالبهی بحقّ شما سوء استفاده کند؛ هم در صورتبندی مسئله، هم در راه حلّی که ارائه میدهید، سعی کنید با دشمن وجه مشترک… پیدا نکنید، مخرج مشترک پیدا نکنید
با دشمن.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
پ) انتقاد بدون هتک حرمت، فحاشی و اهانت
«انتقاد غیر از هتک حرمت است؛ هتک حرمت جایز نیست، نسبت به هر مسئولی. حالا بین آحاد مردم هم هتک حرمت حرام است و جایز نیست، [لکن] نسبت به مسئولین، بیشتر؛ بخصوص نسبت به مسئولین بالای کشور. ممکن است شما انتقاد داشته باشید، انتقادتان هم وارد باشد، این کاملاً ممکن
است، حق هم دارید انتقاد کنید، امّا انتقاد کردن یک حرف است، اهانت کردن یک حرف است، هتک حرمت کردن یک حرف است.» ۱۳۹۹/۰۸/۰۳
بر این اساس، هتک حرمت خلاف عقل و شرع و موجب خشم خداوند است: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهائی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق، هم خلاف عقل سیاسی. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید،
با جرأت، هیچ اشکالی ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد... خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند.» ۱۳۸۹/۱۲/۱۹
ت) انتقاد با لحن ناصحانه، نه لحن خصمانه
«هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همهی دستگاههای كشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند.» ۱۳۸۳/۰۱/۰۲ براین اساس، دو نوع نقد وجود دارد: «دو جور میشود انتقاد
کرد: یک انتقادی که وقت شنیدن، شنونده آن را فحش و دشنام تلقّی میکند؛ یک انتقادی که همان مطلب است امّا وقتی که شنونده آن را میشنود، آن را نصیحت تلقّی میکند.» ۱۳۹۶/۱۰/۲۱
پس اگر نقد با لحن ناصحانه و دلسوزانه نباشد، موجبات هرج ومرج و یأس در جامعه نسبت به دستگاه یا فرد مسئول را فراهم میکند: «لحن باید ناصحانه و چارهجویانه باشد. در انتقاد، لحن خصمانه و یأسآلود و هرجومرجطلبانه، فایدهی آن را تبدیل به زیان میکند.»۱۳۹۶/۱۰/۲۲
بنابراین انتقادی که بهدنبال عیبجویی بیمنطق، بزرگنمایی و تهمتزنی و شایعهپراکنی بیاساس باشد، مردود خواهد بود: «انتقاد، طلب اصلاح و مطالبهی مطالبات مردم، خوب است؛ عیبجویی بیمنطق، بزرگنمایی، تهمتزنی و افترا و شایعهپراكنی بیاساس بد است؛ اینها را
باید از هم تفكیك كرد.» ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
از اینرو نقد و اعتراض اگر بر پایهی آگاهی، انصاف و ادبیات مسئولانه نباشد، نهتنها سودمند نخواهد بود بلکه به مسیری خطرناک بدل میشود که انسجام ملی را تهدید میکند. در این پیچ تاریخی حساس و پرمخاطره، بر همهی آحاد ملت ایران فرض است که با اعتماد و حمایت از
مسئولان کشور ـ بهویژه در میدانهای خطیر امنیت، دیپلماسی و مسائل نظامی ـ از پاسداران خط مقدم منافع ملی خویش پشتیبانی کنند.
اگر نقدی بر عملکرد مسئولان وجود دارد، شایسته است که با زبان متین، استدلالی مستند و نگاهی آگاهانه و منصفانه مطرح گردد؛ اعتراضی که برخاسته از دلسوزی باشد، نه هیاهو و در پی اصلاح باشد، نه تخریب.
موارد دارای ابهام بهصورت سوالی مطرح شود و نه همراه با قضاوت مطلقنگرانه و قطعی و فرصت پاسخگویی برای مسئولین مربوطه نیز فراهم شود: «ممکن است کسی در یک قضیهی مربوط به نظامی یا دیپلماسی یا غیره به یک مسئولی اعتراض داشته باشد، ما نمیگوییم اعتراض را نگویند.
چرا، منتها اولاً لحنی که برای بیان اعتراض انتخاب میشود لحن قابل قبولی باشد، ثانیاً بعد از تحقیق باشد. گاهی اوقات یک اعتراضهایی میکنند، ناشی از بیاطلاعی است. اطلاع درست به دست بیاورند و با لحن مناسب نظراتشان را ابراز کنند. آن مسئولین هم با قوت تمام، با روحیهی
کامل انشاءاللّه به کارهای خودشان ادامه بدهند.» ۱۴۰۴/۰۴/۲۵