موضوعات ‌مرتبط: اجتماعی جهاد و شهادت

a/183496 :کد

چشم‌روشنی رهبر انقلاب به «پاسیاد پسر خاک»

هانیه علی نژاد

  چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ — ۰۹:۰۵
تعداد بازدید : ۴۶   
 تحلیل ایران -چشم‌روشنی رهبر انقلاب به «پاسیاد پسر خاک»

روایت ملموس و دقیق محمد قبادی از سید علی‌اکبر ابوترابی حالا با تقریظ رهبر انقلاب، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش تحلیل ایران  با انتشار خبر تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب « پاسیاد پسر خاک»، نگاه‌ها بار دیگر شخصیت سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد، مشهور به «سید آزادگان»، جلب شد؛ روحانی‌ای که بیش از یک دهه اسارت در اردوگاه‌های بعثی عراق را با صبر و ایمان گذراند و در همان سال‌ها، مدیریت و رهبری جامعه اردوگاهی اسرا را برعهده داشت.محمد قبادی، نویسنده این اثر، سال‌هاست در حوزه تاریخ معاصر و ادبیات انقلاب اسلامی قلم می‌زند. او پیش‌تر در حوزه خاطره‌نگاری و پژوهش‌های تاریخی آثاری را در این زمینه منتشر کرده است. آثاری چون «جنگ و دولت»، «خلبان صادق» و «یادستان دوران».قبادی درباره انگیزه نگارش «پاسیاد پسر خاک» توضیح می‌دهد:« یک ندانستن شخصی، به‌اضافه یک علاقه شخصی در کنار نبودن اطلاعات کافی در مورد شخصیت آقای ابوترابی، دست به دست هم داد و من را به این سمت و سو برد که در مورد ایشان بیشتر بدانم. چون تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند، کمتر در مورد فعالیت‌های ایشان صحبت می‌شد و آنچه که بیشتر در موردش گفتگو می‌شد یا دوستانش در موردش صحبت می‌کردند، تلاش‌ها و صبوری‌ها و زحمت‌هایی بود که ایشان در دوره ۱۰ ساله اسارت کشیده بودند. اما کمتر در مورد اینکه شخصیت آقای ابوترابی در کجا و تحت چه شرایطی شکل گرفت و فعالیت سیاسی ایشان قبل از انقلاب به چه شکل بود و چه کارهایی می‌کرد، صحبت شد. این موارد موجب شد تا تلاش کنم کتابی بنویسم که در درجه اول نیاز خودم را مرتفع کند و در درجه دوم، کسانی که این کتاب را می‌خوانند با این شخصیت بیشتر آشنا بشوند. آشنایی با زندگی شخصیت‌ها، فارغ از اینکه ثمرات خوبی دارد، ما را با تاریخ معاصر پیوند می‌دهد و این خیلی اهمیت دارد.»
 
 
سید علی‌اکبر ابوترابی در سال ۱۳۲۳ در قم متولد شد و پس از تحصیل در حوزه، وارد فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی شد. او در کنار شهید اندرزگو و سپس شهید چمران در دوران جنگ حضور داشت. با آغاز جنگ تحمیلی، راهی جبهه‌ها شد و در نهایت به اسارت دشمن بعثی درآمد. تجربه او در اسارت نه فقط یک آزمون شخصی، بلکه الگویی برای رهبری اخلاقی و مدیریت انسانی بود.قبادی درباره شکل‌گیری روایت کتاب می‌گوید: « من از بچه‌های مسجد امام حسین(ع) بودم. تقریباً هر روز آقای ابوترابی و پدر ایشان را می‌دیدم. رفتارهایشان را می‌دیدم و  کلامشان را می‌شنیدم و در آن سال‌هایی که در مسجد امام حسین(ع) بودند یک ارتباط مستقیم با ایشان داشتم. این شناخت من و علاقه‌ام، یک علاقه حاصل از یک خاطره و دو خاطره نیست؛ یک مواجهه رو در رو من با ایشان بود.»این نشان می‌دهد که کتاب محصول مشاهده مستقیم و تجربه شخصی نویسنده است، نه صرفاً جمع‌آوری منابع ثانویه. مواجهه رو در رو، باعث شده روایت او پر از جزئیات ملموس و انسانی باشد که در دیگر منابع کمتر دیده می‌شود. اساس شیوه کار قبادی بر پایه تحقیق میدانی، مصاحبه با شاهدان عینی و بررسی اسناد تاریخی است و همواره تلاش کرده است که روایت‌ها را با صداقت و دقت علمی ارائه کند، دور از اغراق و شخصیت‌سازی غیرواقعی.
 
 
وی درباره ویژگی‌های اخلاقی و معنوی ابوترابی می‌افزاید:«ایشان بسیار آدم قانع، صبوری و مردم‌دار بود. می‌توانم به جرات بگویم که نماد یک روحانی مردم‌دار و اخلاق‌مدار بودند. بارها و بارها دیده بودم که ایشان همانجا دم پله، داخل حیاط مسجد می‌نشست و مردم بدون هیچ تکلفی به ایشان مراجعه می‌کردند و ایشان با آن‌ها یا حرف می‌زد یا راهنمایی می‌کرد یا یک توصیه‌نامه‌ای، یادداشتی چیزی برای جایی می‌نوشت که کار مردم راه بیفتد. این نگاه و توجه آقای ابوترابی به مردم و دغدغه‌ها و گرفتاری‌ها و مسائل مردم خیلی برای من جالب بود.»
 
تجربیات فکری و مبارزاتی ابوترابی در اسارت، او را به شخصیتی برجسته تبدیل کرد. قبادی می‌گوید: « ایشان به واسطه عقبه فکری که داشت – چه تحصیلات حوزوی، چه فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی که کنار شهید اندرزگو داشت یا در زمان جنگ کنار شهید چمران داشت – تجربیات گران‌سنگی داشت. اینکه می‌گویم مهم، از این جهت که گره‌گشا بود در تنگنای اسارت. به خاطر همان عقبه فکری و عقبه فعالیتی که آقای ابوترابی داشت، دوره اسارت ایشان را برجسته کرد. این برجستگی از منظر یک انسان اخلاقی بود.»ابوترابی از اسارت، فرصتی برای ساختن «امت کوچک» ساخت؛ الگویی که نشان می‌دهد رهبری اخلاق‌محور حتی در تاریک‌ترین موقعیت‌ها هم می‌تواند جامعه را سرپا نگه دارد.وی ادامه می‌دهد: «بعضی از آدم‌ها آدم‌های مهمی‌اند، تاثیرگذارند و ممکن است تاثیر بپذیرند. بعضی از آدم‌ها هستند که تاثیرگذار نیستند و فقط تاثیر می‌گیرند. اما بعضی از آدم‌ها هستند که چیزی فراتر از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری برایشان وجود دارد. شخصیت این آدم‌ها، آدم‌هایی هستند که قدرت رهبری یک جامعه را دارند. اگر ما جامعه اسارت و جامعه اردوگاهی را که یک جامعه انسانی تلقی می‌شود در نظر بگیریم، آقای ابوترابی با آن عقبه فکری و فعالیتی که داشتند، توانستند آن جامعه را مدیریت کنند و رهبری کنند. و این به دست نمی‌آید جز اینکه شما موقعیتت را بشناسی و به درستی عمل کنی. آقای ابوترابی جایگاه خودش را در اسارت به عنوان یک انسان شناخته بود و در موقع و در بزنگاه‌ها تصمیماتی می‌گرفت که لازمه آن جامعه خیلی اهمیت داشت.»
 
 
این سخنان نشان می‌دهد که ابوترابی توانست با ترکیب تجربه سیاسی و دانش حوزوی، نه تنها خود را از فشار اسارت نجات دهد، بلکه جامعه‌ای از اسرا را مدیریت کند. این موضوع، ارزش کتاب قبادی را فراتر از یک روایت شخصی می‌برد و آن را به منبعی برای تحلیل رفتار انسانی و رهبری اخلاقی در شرایط دشوار تبدیل می‌کند. اما حالا چطور باید این شخصیت را برای نسل امروز که چندان تمایلی به مطالعه تاریخ و سرگذشت افراد مهم تاریخ معاصر ندارد، معرفی کرد؟ قبادی بر ضرورت ارائه روایت صادقانه تأکید دارد: « در نگاه اول، منِ پژوهشگر باید در ارائه آن چیزی که پژوهش می‌کنم صداقت داشته باشم ؛ از غلو و شخصیت‌سازی و قهرمان‌پروری و مانند این فاصله بگیرم. جوان امروز، جوانی است شاید کم‌مطالعه، اما پردامنه است. او مثل یک اقیانوس می‌ماند با عمق کم ولی دامنه اطلاعاتش گسترده است. جوان امروز جوان پرسشگری است. اگر ما بخواهیم خارج از قاعده در قالب غلو و غیرواقعی صحبت کنیم، جوان امروز پذیرای آن سخن نیست. صداقت با جوان امروز خیلی مهم است.»
 
او درباره بازخورد احتمالی ابوترابی به کتاب نیز می‌گوید:« دریافت و شناخت من از آقای ابوترابی این است که اگر می‌گفتیم آقا اجازه بده ما یک چیزی بنویسیم، ایشان چون علاقه‌ای به طرح خودشان نداشتند، شاید به ما اجازه نوشتن چنین کتابی را نمی‌دادند. این تلقی شخصی من است. اما چون من آقای ابوترابی و امثال آقای ابوترابی را در مقام معلم‌هایی می‌بینم که حرکاتشان، سکناتشان، ادبیات و حرفی که می‌زنند درصدد تربیت جامعه است، شاید آقای ابوترابی روی خودش تمرکز نمی‌کرد و خودش را محور قرار نمی‌داد، اما مطمئناً نکاتی را می‌گفت که به درد جامعه امروز ما بخورد. متاسفانه در جامعه امروز به هر دلیلی، داریم از فضای اخلاقی فاصله می‌گیریم و من فکر می‌کنم آقای ابوترابی به عنوان یک معلم، حتماً به دانش‌آموزانش بیشتر تاکید می‌کرد که به زندگی بر مدار دین و اخلاق رجوع کنند.»در واکنش به تقریظ رهبر انقلاب، قبادی می‌گوید:« من انتظار چنین اتفاق مبارکی را نداشتم. یعنی اصلاً به خیالم هم خطور نمی‌کرد که حضرت آقا چنین لطفی داشته باشند. چون این اتفاق از سر لطف است. این لطف برای من یک افتخار است که به کتاب من تعلق گرفته. برای من خیلی غیرمترقبه بود و البته خیلی چشم‌روشنی بود.»
 
 
او در توضیح اهمیت این اتفاق برای یک نویسنده اضافه می‌کند: « هر پژوهشگر و نویسنده دوست دارد کتابش خوانده شود و اگر در مورد آن کتاب صحبت شود، نشان می‌دهد که آن نویسنده چیزی نوشته که مورد توجه قرار گرفته و ارزش صحبت کردن درباره‌اش را داشته. وقتی یک شخصیتی مثل مقام معظم رهبری – فارغ از جایگاه سیاسی و اجتماعی و تاثیرگذاری که در جهان اسلام دارند – و به عنوان یک عالم طراز اول دینی و کتابخوان حرفه‌ای بیاید برای من پژوهشگر یک یادداشتی بنویسد به نام تقریظ که  موجب تشویق و دلگرمی من به کار شود، این برای من جای خوشحالی و جای احترام و چشم‌روشنی دارد.»این روزها آثاری که تقریظ رهبری را دارند، مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته‌اند و فروششان حسابی بالا می‌رود؛ اتفاقی که احتمالا در آینده‌ای نزدیک برای «پاسیاد پسر خاک» رخ خواهد داد. نویسنده این کتاب می‌گوید: «امیدوارم مخاطبان بیشتری نه کتاب من بلکه زندگی مرحوم آقای ابوترابی را بخوانند و نه فقط از آن لذت ببرند، بلکه از آن چیزی یاد بگیرند؛ از منش و شخصیت آقای ابوترابی چیزی یاد بگیرند که به درد زندگی همیشگی‌شان بخورد.»کتاب «پاسیاد پسر خاک» اکنون نه فقط یک روایت شخصی از نویسنده است، بلکه پلی است میان نسل جدید و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران، که با تقریظ رهبر انقلاب، مسیر خود را برای رسیدن به دل خوانندگان بیش از پیش هموار کرده است.
                               

  هانیه علی نژاد
 
  آدرس ایمیل :
  آدرس سایت/وبلاگ:
  از همین نویسنده :


  ارسال نظر جدید:
      نام :        (در صورت تمایل)

      ایمیل:      (در صورت تمایل) - (نشان داده نمی شود)

     نظر :