موضوعات ‌مرتبط: سیاسی بین الملل

a/188483 :کد

تحلیل ایران گزارش می دهد؛

چرا فرانسه میدان‌دار بازگشت اروپا به مذاکرات با ایران شده است

  دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ — ۱۶:۲۱
تعداد بازدید : ۳۲   
 تحلیل ایران -چرا فرانسه میدان‌دار بازگشت اروپا به مذاکرات با ایران شده است

سفیر پیشین ایران در انگلیس با اشاره به اینکه ایران با تأکید بر غنی‌سازی به عنوان خط قرمز خود، آماده شفاف‌سازی برای اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود است؛

به گزارش تحلیل ایران ، جمهوری اسلامی ایران بر مبنای سیاست تعریف شده خود در همه سال‌های گذشته کوشیده است تا حد امکان و به شرط تامین منافع خود از دعوت به هیچ گفت‌وگوی محترمانه‌ای به منظور رسیدن به راهکاری منصفانه و معقول برای کاهش تنش دریغ نکند. سفر «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه به پاریس و دیدار با همتای فرانسوی خود را هم می‌توان در راستای همین سیاست تعریف کرد. فعال‌سازی اسنپ‌بک، حمایت از رژیم اسرائیل در حمله به ایران و سکوت در برابر بمباران تاسیسات هسته‌ای، تصویب قطعنامه‌های مختلف در شورای حکام، بمب‌هایی بودند که غرب در مسیر دیپلماسی با ایران کار گذاشت با این همه اما مجموع رویدادهای ماه‌های اخیر نشان می‌دهد که آنچه غرب در ذهن داشت محقق نشده و به نظر می‌رسد دعوت به گفت‌وگو از ایران یکی از مهمترین نشانه‌های این عدم تحقق است.

 

وزیر امور خارجه در پاسخ به ایرنا و در توضیح این سفر و انگیزه‌های دو طرف برای نشستن پشت میز گفت‌وگو، موارد مطرح شده در دیدارها و آینده این گفت‌وگوها گفت: «موضوع هسته‌ای یکی از محورهای بحث ما بود. من توضیح دادم که به دلیل سیاست‌هایی که آمریکا دنبال می‌کند، امکان مذاکره در حال حاضر وجود ندارد. با اروپایی‌ها هم مشکلات مشابهی داریم؛ بالاخره ما سال‌ها با سه کشور اروپایی مذاکره کردیم، اما نتایج واقعاً موثری نداشته است. درباره این موارد نیز گفت‌وگو کردیم. با توجه به شرایط بسیار بدی که روابط ما با اروپا دارد، اینکه فرصتی برای گفت‌وگو و تبادل نظر ایجاد شد، ارزشمند بود. اتفاقاً طرف فرانسوی نیز استقبال خوبی داشت. قرار شد گفت‌وگوهای ما در حوزه‌ها و موضوعات مختلف ادامه پیدا کند. حتی در مورد اوکراین هم مفصل صحبت کردیم و دیدگاه‌های اروپایی‌ها و دیدگاه خودمان را شرح دادیم و آن‌ها نیز توضیحات خود را ارائه کردند.»

 

احتیاط ایران در اطلاق لفظ مذاکره با توجه به مفهوم خاص آن از یک سو و تجربه‌های مذاکراتی پیشین، از سوی دیگر سبب شد که عراقچی به این مهم هم اشاره کند که گفت‌وگو قطعاً با مذاکره تفاوت دارد و من باید بر این موضوع تأکید کنم. ما با بسیاری از کشورها به‌طور مرتب گفت‌وگو داریم، اما مذاکره زمانی است که در یک موضوع مشخص، دو طرف برای رسیدن به یک هدف مشخص وارد گفت‌وگو می‌شوند. ما اکنون با اروپایی‌ها مذاکره نداریم، اما زمینه‌های ایجاد یک مذاکره و گفت‌وگوهای مؤثر را ارزیابی می‌کنیم و به محض اینکه به این نتیجه برسیم که مذاکره با هر طرفی به نفع مردم ایران است و حقوق مردم ایران را تأمین می‌کند، حتماً تردید نخواهیم کرد. اما در عین حال، زیر بار زورگویی و زیاده‌خواهی نیز نخواهیم رفت.

 

به منظور بررسی اهداف فرانسه از تلاش برای ایجاد مسیر تازه‌ای برای مذاکرات و آینده روابط ایران و اروپا از یک سو و ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سوی دیگر، با «سیدجلال ساداتیان» سفیر پیشین ایران در انگلیس و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداختیم.

 

چرا فرانسه میدان‌دار بازگشت اروپا به مذاکرات با ایران شده است

 

روابط تاریخی سبب شده است که پاریس کمی بیشتر مورد وثوق ایران باشد

 

نقش فرانسه در پرونده هسته‌ای ایران طی دو دهه گذشته چگونه قابل ارزیابی است؟ چرا سفر عراقچی در این مقطع به پاریس مهم تلقی می‌شود؟

 

اولاً فرانسه یکی از اعضای دائم شورای امنیت و عضوی از تروییکای اروپایی است که از ابتدای مشکل هسته‌ای، یکی از طرف‌های مذاکره با ایران بود که نهایتاً آن توافق سعدآباد، در زمانی که آقای دکتر روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، به امضا و توافق رسید. به‌علاوه اینکه فرانسه در مسائل منطقه‌ای ما، به لحاظ آنچه که بعد از جنگ اول جهانی بین ساکس و پیکو توافق شد (پیکوی فرانسوی و ساکس انگلیسی در سال ۱۹۱۶ در میانه جنگ توافق کردند و بعد هم در ورسای و سال ۱۹۱۹ به آن رسمیت داده شد) که این‌ کشورها قیم برخی از این زمین‌ها یا متصرفات دولت عثمانی از جمله سوریه و لبنان باشند که در جنگ اول شکست خورد. در نتیجه یک پیوند قابل توجهی بین فرانسه و مسائل منطقه و به‌خصوص لبنان وجود دارد. در حوادث اخیر و جنگ غزه که اسرائیل همزمان با نسل‌کشی و جنایت‌ در آن منطقه به جنوب لبنان هم حمله کرد و دنبال این بود که مسئله حزب‌الله را هم شبیه به غزه کند که فرانسه وارد شد و آن آتش‌بس را اجرا کرد. هرچند این آتش‌بس از ناحیه اسرائیل بارها نقض شد. بنابراین فرانسه دارای نقش قابل توجهی در این حوادث است.

 

از سوی دیگر در ارتباطات مستقیم بین ایران و فرانسه، این کشور بیش از دو کشور تروییکایی، روابط اقتصادی با ایران دارد. در بُعد نفتی، برخی از شرکت‌های فرانسوی در گذشته در پارس جنوبی و در برخی از پروژه‌های نفتی ما سهم داشته‌اند. در صنعت اتومبیل‌سازی و دیگر صنایع همچون نیروگاه‌ها و بخش‌های مختلف، نقش فرانسوی‌ها مشخص است؛ یعنی در وضعیت فعلی حتی بیش از آلمان و انگلستان مراوداتی بین ایران و فرانسه وجود دارد. از بعد فرهنگی هم مرکزیت یونسکو و برخی از سازمان‌های بین‌المللی هم در فرانسه است. این‌ها مزید بر علت است. همچنین جمع قابل توجهی از ایرانیانی که در فرانسه زندگی می‌کنند، خود این پیوند را بیشتر می‌کند. پس از جهات مختلف، بین ایران و فرانسه روابطی برقرار بوده و ارتباطات و منافعی بین دو کشور شکل گرفته است.

 

در این مقطع زمانی اما با وجود چالش‌هایی که ایران و فرانسه داشته‌اند و حتی گاهی پاریس نسبت به دو کشور دیگر اروپایی، اظهارات تندتری علیه ایران داشته‌ اما اینکه وزیر خارجه ایران پس از اجلاس مقابله با سلاح‌های شیمیایی به منظور گفت‌وگو با مقامات فرانسه به پاریس دعوت می‌شود به دلایلی که گفتم سبب می‌شود که فرانسه مقداری بیشتر مورد وثوق قرار بگیرد.

 

روابط ایران و آلمان به دلیل اعدام جاسوس دو تابعیتی به تنش خورد ضمن اینکه آلمان خط مقدم درگیری اوکراین و روسیه بوده و از نظر جغرافیایی به اوکراین نزدیک‌تر و بیشترین حمایت‌ها و درگیری‌ها را در جنگ داشته است. از این رو ادعای فروش پهپادهای ایرانی به روسیه و استفاده از آن علیه اوکراین، بیش از دیگر کشورها روابط ایران و آلمان را تحت تاثیر قرار داد و این تلقی برای آلمانی‌ها ایجاد شد که ایران در نقطه مقابل آن‌ها و در جبهه جنگی علیه آلمان هم قرار گرفته است. انگلستان هم که خود را رسماً و علنی در مقابل روسیه به خاطر مسئله اوکراین قرار داده است.

 

تلاش فرانسه برای میانجیگری می‌تواند به این دلیل احتمال حضور آن‌ها در طرح کنسرسیوم باشد

 

آیا می‌توان گفت که فرانسه به نوعی در پی بازگرداندن اروپا به بطن مذاکرات و روابط با ایران است؟

 

فرانسه تلاش کرده است که تا حدی میانجی‌گری کرده و تلاش‌های بیشتری را در این زمینه انجام دهد تا ایران به این تصور برسد که هم در وجوه و مسائل مختلف و از جمله در بحث اتمی، می‌تواند با فرانسه بهتر گفتگو کرده و بتواند مواضع خود را برای فرانسوی‌ها بهتر توضیح دهد. در حال حاضر پاریس با آمریکا بر سر مسائل ناتو، اوکراین و نیز به لحاظ تعرفه‌هایی که آقای ترامپ علیه اروپایی‌ها مطرح کرد، اختلاف دیدگاه دارند و چند بار هم تلاش کرده تا این موضوع را مطرح کند که قدرت نظامی مستقل اروپایی، باید مقداری فراتر از آن چیزی باشد که تحت عنوان ناتو مطرح می‌شود تا بتواند به استقلال عمل بیشتری برسد. اینها زوایایی است که ایران امیدوار است بتواند از آن‌ها در پیشبرد منافع ملی خود استفاده کند و با فرانسه به گفت‌وگوی بیشتری برسد.

 

اما به طور خاص، در مسئله هسته‌ای در حال حاضر ما به یک بن‌بست رسیده‌ایم. از یک‌سو معتقدیم که با آمریکا به دلیل حمله‌ به تاسیسات هسته‌ای حاضر به مذاکره نیستیم. آمریکا از برجام خارج شد و پس از آن نیز با همراهی اسرائیل به کشوری که عضو NPT است حمله نظامی کرده و مواضعی را هم که در مذاکرات مطرح می‌کند این است که ایران تسلیم محض او باشد و آنچه را که او می‌خواهد انجام بدهد. در برابر ایران هم، چه به زبان رهبری و چه به زبان مسئولان دیگر، از جمله وزیر خارجه، مطرح کرده است که ما چنین وضعیتی را نمی‌پذیریم و مذاکره‌ای در این چارچوب وجود ندارد.

 

اروپایی‌ها در دور اول ریاست‌جمهوری آمریکا با تکیه بر ساختار حقوقی برجام که توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت جنبه حقوقی و توافق‌نامه مورد تاکید و پشتیبانی قرار گرفته بود، حاضر نشدند فشار آمریکا را تحمل کنند و تن به اسنپ‌بک بدهند اما در این دوره دوم کم‌کم به آمریکا نزدیک شده و برای فعال‌سازی اسنپ‌بک با کاخ سفید همراه شدند. ایران باز هم تاکید کرد که طرف‌های اروپایی به دلیل عدم پایبندی به تعهدات خود در برجام نمی‌توانند اسنپ‌بک را فعال کنند. این موضع ایران مورد حمایت چین و روسیه قرار گرفت و به این ترتیب میان اعضای دائم شورای امنیت اختلاف نظر به وجود آمد یا به اصطلاح میان اعضای شرقی و غربی شورای امنیت شکافی شکل گرفت که فرانسوی‌ها تلاش مختصری داشتند که بتوانند این قضیه را به نحوی حل کنند.

 

ایران به منظور کاستن از فاصله‌های ایجاد شده ضمن تاکید بر اینکه غنی‌سازی خط قرمز است، بارها اعلام کرده که حاضر به شفاف‌سازی درباره برنامه هسته‌ای خود است تا طرف غربی بداند که تهران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست. در این زمینه طرح کنسرسیوم هم بیش از همیشه مورد توجه بوده و ایران تاکید کرده که حاضر است غنی‌سازی را با مشارکت کشورهای همسایه، فرانسه و دیگر کشورها به شکل کنسرسیومی انجام دهد تا بدانند آنچه تولید و غنی‌سازی می‌شود، صرفاً در جهت مصارف صلح‌آمیزی است که ایران به آن نیاز دارد. شاید این تلاش فرانسه به این دلیل باشد که آن‌ها خود در این طرح کنسرسیوم مطرح شده بودند تا عضو آن باشند و نظارت کنند.

 

قبل از انقلاب که قرار بود سوخت نیروگاه‌های اتمی ایران تامین شود، یکی از شرکت‌های فرانسوی مطرح بود که آن سوخت را تامین کنند و گرچه در همان مقطع هم به تعهدات خود عمل نکردند اما این موارد می‌تواند در این مقطع فرانسه را در معرض توجه ایران قرار بدهد تا از طریق پاریس به راه‌حل‌هایی که به کاهش تنش منجر می‌شود؛ کمک کند. از سوی دیگر در ارتباط با مسئله لبنان، اختلافی بین فرانسوی‌ها و اسرائیل در مسائل منطقه‌ پیش آمده است که می‌تواند نقطه ابتکاری برای رسیدن به یک تعامل بهتر باشد تا به یک آرامش و ثباتی در منطقه برسیم.

 

چرا فرانسه میدان‌دار بازگشت اروپا به مذاکرات با ایران شده است

 

اگر ایران بتواند از زاویه و شکاف میان اروپا و ترامپ درست استفاده کند امکان ایجاد گشایش وجود دارد

 

به باور تحلیلگران در شرایط کنونی باید به مسیر تنش‌زدایی برگشت و در ظاهر هم فرانسه در این مسیر تلاش می‌کند، اما پرسش اصلی این است که آیا آمریکا و خواسته‌های حداکثری که در قبال ایران دارد، اجازه این تنش زدایی را خواهد داد؟ اساسا تلاش پاریس در این زمینه از دیدگاه واشگتن جدی گرفته خواهد شد؟

 

آقای ترامپ نه تنها فرانسوی‌ها را بلکه در مقاطعی کل اتحادیه اروپا را هم تحویل نگرفته و تحقیر هم کرده ولی واقعیت این است که در شرایط امروز و بعد از حدود یک سال از ریاست‌جمهوری دور دوم آقای ترامپ، او در همه عرصه‌هایی که به دنبال به‌دست‌آوردن امتیازات برای آمریکا و به تعبیر خود او برای اینکه آمریکا اول باشد، با چالش‌های جدی روبه‌رو شده است. اروپایی درباره ادعاهای وی پیرامون برخی جزایر متعلق به کشورهای اروپایی، در مقابل سیاست‌های تعرفه‌ای و حتی کاهش هزینه‌های ناتو در برابر ترامپ موضع جدی گرفتند و اظهارنظرهای تندی هم علیه وی صورت گرفت. از جمله خانم فون‌درلاین، رئیس اتحادیه اروپای هم مطرح کرد که «غیر از آمریکا، کشورهای دیگر هم در دنیا وجود دارد» که اشاره به این داشت که ما می‌توانیم با چین یا دیگر کشورها هم روابط داشته باشیم و نیازمندی‌های خود را به آن‌ها مرتفع خواهیم کرد.

 

تبادل اظهارنظرهای تند بین اتحادیه اروپا و آمریکا، در حالی که عملاً این دو قطب دارای روابط گسترده فرا آتلانتیکی بیشتری بودند، در این مقطع زمانی، معنا دار است. در حوزه‌های دیگر، مانند چین، منطقه غرب آسیا، ونزوئلا و حتی جایزه نوبل صلح، ترامپ به خواسته‌هایی که اعلام کرده بود؛ نرسید.

 

این‌ تحولات ضمن اینکه میزان تنش‌ها را افزایش می‌دهد، با توجه به فضای افکار عمومی در داخل آمریکا، در اتحادیه اروپایی، در میان نخبگان و مردم عادی درباره مسئله اسرائیل و جنایت‌هایی که اسرائیل در غزه ایجاد کرده، یک فاصله جدی بین اروپایی‌ها و آمریکا به خاطر حمایت‌های بی‌دریغی که از اسرائیل انجام می‌دهد، ایجاد کرده است. در داخل خود آمریکا هم ما شاهد هستیم که شهردار نیویورک در حضور ترامپ از نسل‌کشی در اسرائیل سخن می‌گوید که مطلب مهمی است و نشان می‌دهد آقای ترامپ هم در داخل و هم در بیرون، به هیچ‌یک از این موفقیت‌هایش نرسیده و فرانسوی‌ها تلاش دارند که از این مواضع نهایت بهره‌برداری را برای اینکه بتوانند خواسته‌های خود و منافع اتحادیه اروپایی را پیش ببرند، بکنند.

 

در ارتباط با مسئله لبنان، اختلافی بین فرانسوی‌ها و اسرائیل در مسائل منطقه‌ پیش آمده است که می‌تواند نقطه ابتکاری برای رسیدن به یک تعامل بهتر باشد تا به یک آرامش و ثباتی در منطقه برسیم.

 

اگر ایران بتواند از این زاویه و شکاف به وجود آمده درست استفاده کند امکان ایجاد گشایش وجود دارد، ما پیش از این یک اشتباه راهبردی داشتیم و زمانی که اروپایی‌ها به انرژی ایران نیاز داشتند موضوع زمستان سخت را مطرح کردیم و پس از آن هم ادعای ارسال پهپاد و موشک مطرح شد و به نوعی در روابط با اروپا تنش ایجاد و به زیان ما شد. حال تلاش برای همراه نشدن اروپا با آمریکا هرچند بسیار سخت باشد می‌تواند در جهت منافع ایران بوده و تا حدودی در کاهش تنش اثرگذار باشد. وقتی ما آن‌ها را به سمت یکدیگر سوق می‌دهیم، ابزار فشار بر ایران بیشتر خواهد شد، ولی هرچه این فاصله بیشتر باشد، می‌تواند در راستای منافع ملی ما تلقی شود.

 

بازرسی از مناطق بمباران‌شده بدون سازوکار جدید فنی ممکن نیست

 

همکای‌های ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیازمند تدوین چارچوب جدیدی است، این تدوین از کجا باید آغاز شود و این چارچوب باید چه الزاماتی داشته باشد تا نظر مثبت دو طرف را در پی داشته باشد؟

 

ایران همواره در تعامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده است. با این حال در مقاطعی شاهد بوده‌ایم که فشارهای سیاسی، بیش از فشارهای فنی و حقوقی، بر ایران اعمال شده است. فشارهای سیاسی با هدف ایجاد مدارک به اصطلاح حقوقی علیه ایران دنبال می‌شد تا بتوانند به ادعاهای سیاسی خود وجهه بهتری داده و به اصطلاح دادگاه‌پسند باشد. البته در آن مقاطع، روابط دیپلماتیک ما با کشورهای عضو شورای حکام نیز به اندازه لازم فعال نبود تا بتوانیم آنها را توجیه کنیم و مانع همراهی‌ با کشورهای غربی شویم. غربی‌ها از نظر ارتباطات دیپلماتیک عمومی و پشت‌پرده فعال‌تر بودند و همین موضوع موجب شد بتوانند حمایت بیشتری جلب کنند.

 

در کنار این مسئله، وعده‌ای که به دبیرکل آژانس، آقای گروسی، داده شده بود ـ مبنی بر اینکه در صورت همراهی با برخی کشورهای غربی، احتمالاً به‌عنوان دبیرکل بعدی سازمان ملل معرفی خواهد شد ـ نیز در فضای عمومی مطرح بود و تاثیر خود را داشت. اما در بُعد فنی و مذاکرات میان ایران و آژانس، موضع ایران همیشه روشن بوده است؛ این غربی‌ها هستند که به تعهدات خود عمل نکرده‌اند و اقدامات ایران واکنشی در برابر نقض تعهدات آنان محسوب می‌شود.

 

پس از تصویب برجام، ایران صددرصد به تعهدات خود پایبند بود. حتی پس از خروج آمریکا از توافق، ایران حدود یک سال همچنان تمام تعهدات برجامی خود را به‌طور کامل اجرا کرد؛ غنی‌سازی در سطح تعیین‌شده انجام می‌شد، فقط از سانتریفیوژهای نسل یک و دو استفاده می‌شد، بازرسان آژانس به‌طور منظم در ایران حضور داشتند و نظارت آژانس کاملاً برقرار بود. هر آنچه بر عهده ایران گذاشته شده بود، اجرا شد. اما در مقابل، کشورهای اروپایی به تعهدات خود عمل نکردند. آنها موظف بودند ۱۱ سرفصل را در حوزه رفع تحریم‌ها را اجرایی کنند که هیچ‌یک را انجام ندادند. سازوکار جایگزینی را نیز که مطرح کردند (INSTEX)، عملاً کارآمد نبود و بیشتر شبیه سازوکاری از نوع «غذا و دارو در برابر نفت» بود؛ مشابه همان چیزی که پیش‌تر برای عراق اجرا کرده بودند و طبیعتاً برای ایران قابل‌قبول نبود. اروپایی‌ها پس از آن نیز اقدام موثر دیگری انجام ندادند.

 

ایران اعلام کرده است که برای بازرسی از تاسیسات هسته‌ای که تخریب شده و آلودگی‌های اتمی ایجاد شده است؛ باید سازوکار جدیدی برای بازرسی‌ها تعریف و تصویب شود تا بر اساس آن، روند بازرسی ادامه پیدا کند.

 

در چنین شرایطی بود که ایران واکنش خود را آغاز کرد؛ از جمله؛ افزایش سطح غنی‌سازی فراتر از ۳.۶۷ درصد، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر مانند IR-4 و IR-6، راه ندادن بارزس‌ها و خاموش کردن برخی دوربین‌های نظارتی، و سایر اقداماتی که همگی واکنشی نسبت به عدم اجرای تعهدات غرب بود. در جنگ ۱۲ روزه نیز، غربی‌ها طبق تعهدات خود موظف بودند از یک عضو NPT حمایت کنند، اما عملاً هیچ اقدامی انجام ندادند. پس از حمله فشار آوردند که ایران اجازه دهد در مراکزی که آسیب دیده‌اند، بازرسی انجام شود تا سپس زمینه حملات بعدی و خسارات بیشتر فراهم گردد. پروتکل موجود مربوط به دوره آرامش و عدم وقوع حمله به تاسیسات هسته‌ای است، نه زمانی که تاسیسات هدف حمله قرار گرفته‌اند. ایران اعلام کرده است که برای بازرسی از سایر تاسیسات هسته‌ای آسیب ندیده طبق همان پروتکل آماده است اما در تاسیسات هسته‌ای بمباران و تخریب شده آلودگی‌های اتمی ایجاد شده است و باید سازوکار جدیدی برای بازرسی‌ها تعریف و تصویب شود تا بر اساس آن، روند بازرسی ادامه پیدا کند.

 

در چنین بستری، آژانس پس از فعال‌سازی اسنپ‌بک از سوی کشورهای اروپایی در تلاش‌ است پرونده مستندسازی خود علیه ایران را شدت ببخشید و از این باب ایران، و مذاکره‌کنندگان ایرانی حاضر نشدند زیر بار خواسته‌های حداکثری مطرح‌شده بروند و همین موضوع باعث بروز چالش‌هایی شده است. با این حال، ایران اعلام کرده است که سایر محل‌ها قابل بازرسی هستند و بازرسان می‌توانند طبق روال معمول در آن نقاط حضور یابند. اما درباره محل‌هایی که هدف بمباران قرار گرفته‌اند، به دلیل آنکه زیر آوار هستند، عملاً امکان بازرسی وجود ندارد.

                               



  ارسال نظر جدید:
      نام :        (در صورت تمایل)

      ایمیل:      (در صورت تمایل) - (نشان داده نمی شود)

     نظر :