به گزارش تحلیل ایران ، رژیم صهیونیستی در منطقه نه تنها عاملی برای بیثباتی و تهدید علیه دیگر کشورهاست بلکه به عنوان یک نیروی نیابتی غرب سعی دارد که دیگر کشورها نیز رشد و پیشرفت چندانی خصوصا در حوزه دانش نظامی و هستهای نداشته باشند.
رژیم صهیونیستی اگرچه ایران را به عنوان دشمن خود میشناسد و در جنگ 12 روزه به کشورمان حمله کرد اما در منطقه نیز به گونهای عمل میکند که همه کشورها را تهدید خود میداند و از این جهت اجازه رشد و پیشرفت به آنان را نمیدهد تا سایه این تهدید را بیشتر بر سر خود
احساس نکند.
در این خصوص کشورهایی که همراهی تام و تمامی نیز با غرب دارند هم در لیست تهدیدات رژیم صهیونیستی قرار دارند.
درواقع اینکه این کشورها از لحاظ مالی جیب آمریکاییها را پر میکنند و از لحاظ سیاسی با غرب همراهی میکنند برای این رژیم فرقی ندارد اتفاقا یکی از همراهیهای مهم این کشورها با غرب این است که در برابر رژیم صهیونیستی پایینتر باشند.
در این خصوص میتوان به موارد حیاتی و مهمی اشاره کرد.
تضعیف مصری توسط رژیم صهیونیستی
مصر در این خصوص مثال بسیار قابل توجهی است؛ اگرچه این کشور یکی از همپیمانان خاورمیانهای آمریکاست و چه در دوره «حسنی مبارک» و چه در دوره «السیسی» این همراهی ادامه داشته و حتی در تاریخ این کشور نیز این همراهی همواره تداوم داشته اما در برابر رژیم صهیونیستی
مصر باید همواره به عنوان یک نیروی ضعیفتر باشد.
در جنگ غزه به خوبی مشخص شد که مصر در راستای سیاست غرب کار میکند اما به طور کلی ایده آمریکا و اسرائیل درباره مصر این است که هیچ کشور عربی خصوصا مصر نباید به سطحی برسد که این برتری را تهدید کند.
این کشور چون توان انسانی دارد از سوی آمریکا در یک فضای کنترل شده قرار گرفته است. به همین دلیل نیز کمکهای نظامی آمریکا به مصر کنترلشده، قدیمیمحور و محدود است. همچنین سلاحهای پیشرفته، یکپارچهسازی اطلاعاتی و فناوریهای حساس در اختیار قاهره قرار نمیگیرد.
به طور مثال در فروش هواپیماهای جنگنده به مصر این اقدامات با فضای کنترل شده و پایینتر بودن از رژیم صهیونیستی انجام میپذیرد. حتی مصر سعی کرد خود را نزدیک به چین نشان دهد تا بتواند از این نمایش بهره گیری کرده و از آمریکا تجهیزات نظامی لازم را اخذ کند که این
موضوع با عصبانیت و ممانعت رژیم صهیونیستی همراه شد.
ماجرای فروش تجهیزات نظامی به عربستان
عربستان سعودی نیز از جمله کشورهایی است که در این حیطه به عنوان همراه استراتژیک خاورمیانهای غرب و آمریکا شناخته میشود و هزینههای مالی هنگفتی کرده است اما آمریکا بر اساس راهبرد «رژیم صهیونیستی بالاترین قدرت خاورمیانه» از تجهیز این کشورها آنچنان که انتظار
میرود و حتی تبلیغ میشود جلوگیری میکند.
درحالی که در سفر «بن سلمان» به آمریکا به طور بسیار گستردهای درباره اعطای تجهیزات نظامی به عربستان سعودی تبلیغات صورت گرفت اما خبرگزاری رویترز به نقل از مقامهای آمریکایی و کارشناسان نظامی گزارش داده که جنگندههای اف_۳۵ که ایالات متحده قول فروش آنها را
به عربستان سعودی داده، مطابق با قانونی در آمریکا که برتری نظامی اسرائیل در منطقه را تضمین میکند، از نمونههایی که تلآویو در اختیار دارد، عقبتر خواهند بود.
با این حال، نیروی هوایی اسرائیل با فروش این جنگندهها به ریاض مخالفت کرده و در یک سند هشدار داده که این اقدام میتواند برتری هوایی اسرائیل در منطقه را تضعیف کند.
به گفته مدیر اجرایی مؤسسه مطالعات هوافضای «میچل» داگلاس بیرکی، حتی اگر عربستان سعودی این جنگندهها را دریافت کند، احتمال کمی وجود دارد که موشک تاکتیکی پیشرفته مشترک AIM-260، موشکهای نسل جدید هوا به هوا که برای هواپیماهای نسل پنجم در حال توسعه هستند، به
آنها تحویل داده شود.
درواقع عربستان پول این موارد را به آمریکا میدهد اما باتوجه به قانون برتری اسرائیل در منطقه این موضوع به نوعی وتو شده و نه از لحاظ تجهیزاتی و نه از لحاظ تعداد خرید آنچه از سوی آمریکا به این کشور اعطا میشود با مفاد قرارداد همخوانی دارد.
عراق و پروژه خلع سلاح
عراق یکی از کشورهایی بود که توسط خود رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفت. حمله آمریکا به این کشور نیز یک پروژه بلندمدت خلع قدرت نظامی بود. از انحلال ارتش تا وابستگی کامل به آموزش و تجهیزات آمریکایی، ممنوعیت شکلگیری قدرت هوایی و موشکی مستقل و ... همه به عنوان
پروژه بلند مدت و ادامهدار برای عراق دیده شده است.
همچنین هرگونه تلاش برای بازسازی توان دفاعی این کشور با بهانه «نگرانی اسرائیل» متوقف یا محدود شده است. آنچه در مورد مصر، عربستان، اردن، امارات، ترکیه و عراق میبینیم یک الگوی واحد است.
در خاورمیانه، دو نوع کشور مجازند مسلح باشند؛ یا ضعیف، یا وابسته اما هرگز مستقل و همتراز اسرائیل نخواهند شد این کشورها باید از نظر کیفی پایینتر باشند، از نظر فناورانه وابسته بمانند و از نظر راهبردی مهار شوند.
از مصر و عربستان تا عراق و اردن، الگوی واحدی در جریان است؛ الگویی که در آن، همراهی سیاسی و پرداخت هزینههای مالی نهتنها به استقلال دفاعی منجر نمیشود، بلکه شرط تداوم این همراهی، «پایینتر ماندن» در برابر تلآویو است.
آنچه امروز در سیاستهای تسلیحاتی و امنیتی خاورمیانه دیده میشود، نه تصمیمهای مقطعی، بلکه بخشی از یک دکترین ساختاری است؛ دکترین «برتری کیفی مطلق اسرائیل» که بهصورت سیستماتیک، رشد نظامی کشورهای منطقه را مهار میکند.
در این نظم، کشورها یا باید ضعیف بمانند یا وابسته مسلح شوند؛ ارتش داشته باشند، اما نه قدرت تصمیم؛ تجهیزات بخرند، اما نه فناوری؛ هزینه بدهند، اما نه اختیار. حتی کشورهایی که بیشترین همراهی را با غرب داشتهاند، از مصر و عربستان تا عراق و امارات، نشان دادهاند
که این همراهی هرگز به امنیت مستقل ختم نمیشود. حمله رژیم صهیونسیتی به قطر به خوبی کیفیت و اختیار این تجهیزات را مشخص کرد.
در چنین چارچوبی، تقابل با ایران صرفاً یک دشمنی سیاسی نیست، بلکه واکنشی به برهم خوردن همین نظم تحمیلی است؛ نظمی که اجازه نمیدهد هیچ بازیگری خارج از اراده آمریکا و اسرائیل، معادلات قدرت در خاورمیانه را بازتعریف کند.